اجتماعی

سلام

اجتماعی

سلام

22 توصیه برای پسرهایی که تازه عقد کرده اند

 22 توصیه برای پسرهایی که تازه عقد کرده اند !

 

این مطلب برای پسرهایی مفیده که میخوان در دایره مذهب و شرع مقدس شروع به زندگی کنند انشالله

1- اگر ماشین شخصی دارید وقتی با همسرتان درون ماشین هستید مراقب رفتار و احوالاتتان باشید چون همیشه کسی هست که به شما چشم دوخته و مطلقا از رفتارهای خصوصی درون ماشین بپرهیزید حتی اگر مطمئنید روی قله قاف پارک کردید چون:هرچند اگر همسرتان با شما همراهی کند اما بعدها قضاوت خوبی در موردتان نخواهد داشت و شما در ذهنش فردی موقع نشناس و بی مبالات محسوب می شوید.آقائی تان را حفظ کنید.

 2- اگر با همسرتان با وسیله نقلیه عمومی رفت و آمد میکنید باز مراقب نوع نشستنتان باشید.صندلی تاکسی ،تختخواب نیست !

 3- در خیابان های شلوغ خواهشا دستان هم را نگیرید.خیابان،پارک نیست.دختران و پسران دم بخت زیادی در خیابان ها در حال رفت و آمدند که به هر دلیلی فعلا امکان ازدواج ندارند و ایجاد هوس ازدواج برای این قشر ناجوانمردیست.چون معمولا خانم ها تقاضا میکنند که دستانتان را به هم بدهید با توضیح منطقی این موضوع از ایشان بخواهید از این کار صرف نظر کنند.بماند که بعضی از خانم ها باز هم خیلی نمی فهمند متاسفانه و خودشان را در ایام مجردی فراموش میکنند.جسارتا گاهی قاطعیت بیشتر و البته همراه با محبت لازم است.

 4- در دوران عقد خانم ها بشدت از مسائل جنسی بی موقع گریزانند و استرس با دقائقشان قرین است و به همان اندازه مردها بی منطق و وقت نشناس میشوند.امکان دارد شما مکان یا زمانی را صد درصد مناسب روابط محدود جنسی تان بدانید اما این مکان یا زمان برای همسرتان صد درصد استرس زا باشد.از حال همسرتان مطلع شوید پیش از هرکاری.خودخواه نباشید.

 5- دوران عقد را با هزینه های سنگین رستوران و تفریح نمی توانید شاد نگه دارید بلکه با شناخت بیشتر از جنس مخالف و روحیات و احوالاتش به شادی و نشاطتان بیافزایید.

 6- از تلفن زدنهای بی موقع و خیلی طولانی برهیزید چون در خانه همسرتان افراد دیگری هم زندگی میکنند.اینقدر با تلفن همراه صحبت کنید تا جانتان درآید.(نه که خودت نکردی!!)

 7- اگر در منزل همسرتان پسر یا دختر مجردی هست و یا همچنین اگر خودتان خواهر یا برادر مجرد یا حتی بچه های ممیزی اطرافتان هست خواهشا برای پاک ماندن خیالات آنها بیشتر مراقب عشق ورزی هایتان باشید.خصوصا مراقب لباس پوشیدن همسرتان جلوی افراد فوق الذکر باشید.

 8- تا دیروز که منزل پدرتان تشریف داشتید پدرتان مسئول خانه تان بود پس اگر مادرتان برخی مسائل شرعی مانند مراقبت از حجاب کامل یا عدم آرایش جلوی نامحرم را رعایت نمی کرد بدانید این موضوع از شما سلب مسئولیت نمی کند.شما حالا مرد یک خانه اید و یک پدر بالقوه.

9- تاکید میکنم..همسر شما فقط مجاز است برای شما آرایش کند (اینجا خودخواهی رواست طبق شرع مقدس)اینکه خیلی از خانم های مذهبی متاسفانه بعد از ازدواج به یکباره بی ضابطه دست به آرایش میشوند در همه جا خلاف شرع است.چوبش را می خورید بدون شک!پس از همسرتان بخواهید فقط درون منزل برایتان آرایش کند.(تازه خیلی مردها اصولا از آرایش خوششان نمی آید.)راستی چرا این موضوع کلی را اینجا گفتم؟چون خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج..این اشتباه است که کسی بگوید خجالت میکشم به همسرم بگویم آرایش نکن یا مراقب لباس پوشیدنت باش چون بعدا با این سوال همسرتان مواجه می شوید که چرا قبلا نمی گفتی؟

 10- مراقب خدا باشید.یعنی اینکه اگر تا دیروز روزی یه صفحه قرآن میخوندی حالا بخاطر گپ زدن های زیادی با همسرت ازش غافل بشی یا مثلا اهل هیات و یا اهل زیارت بودی دیگه نیستی خوب خدا دلگیر میشه ازت تازه آدم باید بخاطر قدردانی از خدا توجهاتشو بیشتر کنه به حضرت حق نه ارتباطشو قطع یا کمرنگ کنه.

11- گذشته را فراموش کنید.خیلی مسائلی که در مجردی با آنها سر و کار داشتید و برایتان جذاب بوده احتمالا برای همسرتان جذاب نیست و شاید هم اینکه همسرتان مثلا بفهمد شما در مجردی در فلان پارک دوشب با رفقایتان چادر زده بودید ناراحت هم بشود یا خدای نکرده مثل آدم های نادان بنشینید و با شجاعت دنکیشوتی تمام از خواستگاری رفتن های جور واجورتان بگویید.مراقب زبانتان باشید.

 12- از معجزه ی هدایای ارزان بویژه گل سرخ غافل نباشید. اگر اصولا بچه مایه دار نیستید و روی پای خودتان هستید چاره ای هم جز این ندارید.از همین ابتدا به قدر وسعتان هدیه بخرید و البته سعی کنید به مناسبت مذهبی تقدیم همسرتان کنید.

 13- اگر با همسرتان برای تفریح جائی میروید جیبتان خالی نباشد چون اصلا زیبا نیست که از همسرتان پول بگیرید برای یک هویج بستنی.ضمنا مجبور نیستید جائی بروید برای شام یا تفریح که از هزینه هایش مطلع نیستید و غافلگیر شوید.

 14- مراقب پدر و مادرتان باشید.اصولا اوایل زندگی چون تمام تمرکزتان روی همسرتان است و وقت زیادی برایش می گذارید احتمال اینکه از وظایف فرزندی تان غافل شوید وجود دارد در نتیجه حواستان به پدر و مادرتان باشد به ویژه مادرتان چون الان یک رقیب جدی پیدا کرده هر چند اگر مادرتان بروز ندهد این نصیحت را از من بشنوید.در ایام عقد به پدر و مادرتان بیشتر محبت کنید.

 15- از همان اول زندگی سعی کنید نمازتان را به جماعت بخوانید.چون کسی که شان امام جماعت پیدا می کند بیشتر مراقب احوالات خود است.ضمنا این خصلت حسنه بعدها موقعی که بینتان شکرآب میشود خیلی به کارتان می آید.شاید همسرتان یک روز ظهر با شما قهر باشد ولی اگر آدم باشید تا مغرب باشما آشتی میکند.بزرگوار باشید.

16- مراقب حافظه ی همسرتان باشید.مطلقا دروغ نگویید چون دیری نمی پاید که رسوا می شوید.خانم ها حافظه ای به مراتب قوی تر از ابر رایانه دارند در نتیجه هیچ وقت حماقت نکنید که برایش آسمان ریسمان از کارهای نکرده تان ببافید .زبانتان عفیف باشد.

 17- مراقب چشمانتان باشید البته برای رضا و طاعت از خدا و البته بدانید زنها حتی اگر پشت سر شما باشند حواسشان به چشمان شماست.متوجه هستید که چه عرض میکنم؟!چشمتان را پاک نگه دارید تا خدا عطشتان را با همسرتان فرو نشاند.والا آدم چشم چران مثل تشنه ایست که آب دریا می نوشد.

 18- اگر دیدید خانه پدریتان در دوران عقدتان ناآرام و متلاطم است و حرف ها همراه با جار و جنجاله در امور مختلف خیلی تعجب نکنید بگو مگوها و استرس ها و عدم شناخت ها عامل این موضوع است.صبور باشید این موضوع بعضا طبیعی است.

 19- دور خیلی از رفقای مجردتان را خط بکشید.

 20- رفت و آمد با خیلی از دوستان متاهل هم آفت دارد چون خانم ها به راحتی آقایون با هم اخت نمی شوند و حاشیه ارتباطاتشان زیاد است.

21- بعد از عقدتان نیازی نیست بلافاصله بنگاه خیریه راه بیاندازید که دختر ها را به پسرها برسانید بعدا پشیمان میشوید .برای این کارها خیلی عجله نکنید بگذارید جوهر عقدنامه تان خشک بشود بعد.

 22- حرف های بزرگترها را هم جسارتا خیلی گوش ندهید چون تا متوجه میشوند تازه داماد هستید شروع می کنند موعظه های عجیب غریب که پسرم به زن رو نده و بذار همیشه خمار محبتت باشه و گربه رو در حجله بکش و ..این مزخرفات.حتما از کتاب های خوب بهره مند شوید.زندگی شوخی نیست!

بازی خان ها

    http://kamyab.com/wp-content/uploads/2012/03/khanwars.jpg
    آیا تا بحال به گذشته سفر کرده اید؟ گذشته ای دور با اتفاقات فراوان و حاکمان
    خونخوار که دشمنانشان را به سختی مجازات می کردند و سرزمین هایشان را به نابودی می کشاندند.


    *ما شما را با بازی بزرگ جنگ خان ها به آن زمان ها خواهیم برد.*
    11 قوم و نژاد قدرتمند تاریخی در بازی حضور دارند تا شما یکی از آنها را
    انتخاب کنید. از روم شرقی گرفته تا قوم مغول و نژاد قدرتمند و منحصر به فرد پارس.


    همه و همه در این بازی با یگان های خاص و منحصر به فرد که قادرند به روش های
    خود دشمن را از پای در بیاورند و قلمرو آنان را فتح کرده و فروانروایی آنان را به ویرانه تبدیل کند.


    همچنین با نگارش 4.0 این بازی شما می توانید شوالیه ها و نجیب زادگان قدرتمند
    ساخته و قدرت خود را افزون کنید و با گرافیک مثال زدنی لحظات خوشی را سپری کرده و لذت ببرید.

    حالا زمان آن است امپراطوری خود را آغاز و نام خود را در تاریخ ثبت کنید

     

     

    http://kamyab.com/wp-content/uploads/2012/03/start.png

خنده در فوتبال

خنده در فرهنگ ما معانی و مفاهیم زیادی دارد و برای نشان دادن شادی ، رضایت ، تمایل ، تمسخر و سایر حالت های روانی و فیزیکی به کار می رود. حتی وزرات بهداشت و درمان از آن به عنوان یکی از پروسیجر های عمومی و ارزان قیمت یاد می کند و بر این باور است که « خنده بر هر درد بی درمان دواست.»
اما ورود دیر هنگام خنده به فدراسیون فوتبال تقریباً از چهار سال قبل کلید خورد ؛ هر چند خنده در کمیته ملی المپیک سال ها قبل رخنه پیدا کرده بود ولی باید بپذیرم که فدراسیون فوتبال رسانه ای تر و همه گیر است و مسئولین خیلی دیر به این نتیجه رسیدند که خنده درمانی یکی از راهکار های اساسی در حل مشکلات فوتبال می باشد. چرا که عدم کشف حتی یک مورد تخلف در زمینه ثبت قرار داد ها ، ماستمالی دوپینگ بازیکنان سرخابی ، اخراج هنر مندان سناریوی رشت از پرسپولیس و بازی بازگشت پیرزو مندانه شان به مستطیل شرم ، نادیده گرفتن منشور اخلاقی ، توسط صاحب منشور در زمان انتخابات فدراسیون و ... واقعاً خنده دار است.
آقای خنده بعد از ورود به فدراسیون « از سر تحقیر، زد لبخنده‌ای » و کار خود را با خنده آغاز کرد و فوتبال ما را به جایگاه واقعی اش رساند و رسماً ثابت کرد ما آقای فوتبال آسیا نیستیم! عین سرکار خانم خودشیفته فراهانی که برای تائید صحت حرف های اکبر سلحشور ، دست به خودکشی هنری زد!
البته در طول این چهار سال تمام فوتبالی های مملکت علیه آقا کفاشیان ، شمشیر از رو بسته بودند و در آستانه انتخابات همگی متفق القول بودند « که شد تیره این تخت کفاشیان » ولی در مجمع فدراسیون برای اینکه دور هم بخندند ، باز هم به کفاشیان رای دادند و کلی هم خندیدند!
اما از آنجایی که برخی مسئولین از خنده بازار! دل خوشی ندارند خیلی سریع موضع گرفتند و اَنگ بازنشستگی به جناب کفاشیان زده و از ایشان خواستند « لبخند کن معاوضه با جان شهریار » که تا امروز ایشان باز هم جواب همه را با لبخند داده و حق هم همین است. البته الان آقا کفاشیان به یک بمب متحرک تبدیل شده و معتقد است اگر نباید به او کاری داشته باشند ، جیز است و اگر ضامن او را بکشند ممکن فوتبال ایران تعلیق شود. البته فوتبالی که در آن چندین هزار نفر مشغول معلق بازی هستند ، آنهم جلوی قاضی ( بازیکن تیم ذوب آهن ) ، خودش یک پا سوسپانسیون است و نیاز به تعلیق ندارد!
علی ایحال از آنجایی که ما شخصاً عاشق خنده و افراد خنده رو هستیم معتقدیم که ایشان هیچ قصوری در انجام وظایف محوله نداشته و فی الواقع « کفاشیان را به حشر هیچ نباشد عذاب » ، چرا که به قول برنامه خنده بازار « فوتبال ما همینه !؟...»


کارمند نخبه

این که آدم کارمند نخبه باشد خیلی بهتر از این است که نخبه کارمند باشد. چرا که بر اساس دستور هیئت وزیران به تمامی دستگاههای دولتی ابلاغ شده، جذب ، نگهداری ( تعمیر ، تعویض و خدمات پس از فروش!) کارمندان نخبه و استعدادهای برتر در ادارات تسهیل شده و این افراد در بدو استخدام در دولت، در یک رتبه بالاتر از جایگاه مشخص شده بر اساس تجربه و مدرک قرار می گیرند. همچنین ساعت کار این نخبگان شناور خواهد بود. ( به نقل از جراید)
گل بود به سبزه نیز آراسته شد. تا دیروز مشکل دانش آموختگان بیکار مطرح بود از حالا غصه استخدام و مسکن نخبگان بیکار هم برای دولت غوز بالا غوز می شود . با اجازت از حضرت حافظ!  « نخبه بیکار و بی مسکن که دید     این چنین نخبه خدا کی آفرید »
نخبه ای که نتواند برای خودش کار پیدا کند چه جور نخبه ای است. اخیراً معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهور نیز گفته : «ما انتظار داریم نخبگان علاوه بر اینکه برای خودشان زمینه اشتغال ایجاد می‌کنند برای دیگران هم زمینه اشتغال فراهم کنند ؛ البته درباره جذب نخبگان در مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی هم تعاملاتی با وزارت علوم آغاز شده است.»
ظاهراً معاون رئیس جمهور هم متوجه شده که محتویات ساندویچ مغز برخی از دوستان نخبه ، فقط برای انجام تحقیقات نوشتاری ، چاپ مقالات متعدد در نشریات معتبر علمی مناسب است و به درد پر کردن قفسه های کتابخانه ها و موسسات دانش بنیان از نوشته های قلنبه سلنبه می خورد. به قول عمو سیف ا.. ( سرایدار مدرسه مان که در نخبه بودن ایشان هم تشکیک است) توجه به علوم محض و بنیادی و نظریه‌پردازی باعث کمرنگ شدن و رنگ باختن علوم کابردی و کاربردی شدن علم در جامعه می شود و همانا علم کتابخانه ای  به درد لب کوزه ( کوزه های چینی که در لاله جین به فروش می رسند) ، می خورد. این هم از مادر عروس!
البته با عنایت به اینکه معنی و مفهوم برخی کلمات در سال های اخیر دستخوش تغیرات فراوانی شده اند ، بچه های شورای عالی انقلاب فرهنگی هم به جای تغییر در نگرش استفاده از ذهن خلاق نخبگان و ارائه راهکار های منطقی برای جلوگیری از هدر رفت پتانسیل بالقوه این دوستان ، در صدد تغییر تعریف نخبگی در سند راهبردی نخبگان بر آمدند با این رویکرد که « دیگر به کسی تا آخر عمر نخبه اطلاق نمی شود بلکه به او گفته می شود شما یک استاد برجسته یا محقق نخبه در حوزه تخصصی خودتان هستید.که متاسفانه توان ایجاد شغل برای خودت و همشهری هایت نداری و ما در تعامل با وزارت علوم هستیم تا دست شما را جایی بند کنیم.» البته این قسمت آخر را از خودمان نوشتیم!

قرعه کشی

آخرین روز مدرسه ( که به سفارش مدیر از ذکر روز آن معذوریم! ) در دفتر نشسته بودیم که گوشی عمو سیف ا.. سرایدار مدرسه زنگ خورد. بعد با عجله کلاه کاسکت سرش گذاشت و در حین بیرون رفتن گفت : آقا بالاخره اسم ما در اومد. من رفتم بانک ... .
بعد هم با موتور قراضه اش مثل قرقی ناپدید شد. مدیر گفت: چه شانسی داره ، معلوم نیست چقدر برنده شده که این طوری خوشحالی می کنه.
نیم ساعت بعد آقا رسول با چند تیکه کاغذ ( حواله) بانکی برگشت. مدیر پرسید : این دیگه چه جور جایزه ای است؟
آقا رسول گفت : جایزه کجا بود مرد حسابی ، 8 میلیون پول سپرده گذاشته بودم موسسه  ... بعد از یک سال این کاغذ پاره ها رو دادن که طی 4 ماه تسویه کنن!
مدیر گفت : خدا رو شکر کن ، همین کاغذ پاره ها رو هم بهت دادن. برو دعا به جون آقا بهمنی کن که جلوی فعالیت این موسسات بی در و پیکر را گرفت. این موسسات پارسال 850 هزار میلیارد تومن پول مردم را جذب کرده بودن و داشتن واسه خودش کیف می کردن که دولت جلوی فعالیت شون رو گرفت و در عوض بانک های خصوصی فعال شدند.
عمو سیف ا.. گفت: فکر کنم تو هم مثل این دوستمون که نه ماهواره داره نه تلویزیون دیجیتال ، 15 دقیقه از زندگی عقبی؛ مرد حسابی ، بانک های خصوصی که رمقی واسشون نمونده ، بانک مجازی آرین که درش تخته شد ، مجوز بانک تات هم لغو شد و قرار با یه بانک دیگه ادغام بشه. از حسابشون هم شبانه پول برداشته می کنن !کجای کاری؟
مدیر گفت : من این حرفها حالیم نیست ، این موسسات جلوی دست و پای بانک ها را گرفته بودن ، دولت هم همشون رو یک کاسه کرد. بابا ؛ طرف رئیس بانک بود ، خونه شو فروخته بود ، تو این موسسات سپرده گذاری کرده بود.
عمو سیف ا.. گفت: من نمی گم فعالیت و توسعه این موسسات خوب بود. ولی این طوری هم فایده نداره که یک بانک خصوصی با 20 میلیارد شروع کنه و بعد از سه سال با سودی که مردم بابت وام های 27 درصد میدن سرمایه اش به 550 میلیارد برسه و به عنوان شرکت تجاری برتر ازش تجلیل بشه.
درسته دولت باید بخش خصوصی رو تقویت کنه ، ولی این نباید باعث بشه که فشار به گُرده مردم بیاد. کار باید رو حساب و کتاب باشه.