22 توصیه برای پسرهایی که تازه عقد کرده اند !
| |
|
آیا تا بحال به گذشته سفر کرده اید؟ گذشته ای دور با اتفاقات فراوان و حاکمان
خونخوار که دشمنانشان را به سختی مجازات می کردند و سرزمین هایشان را به نابودی می کشاندند.
*ما شما را با بازی بزرگ جنگ خان ها به آن زمان ها خواهیم برد.*
11 قوم و نژاد قدرتمند تاریخی در بازی حضور دارند تا شما یکی از آنها را
انتخاب کنید. از روم شرقی گرفته تا قوم مغول و نژاد قدرتمند و منحصر به فرد پارس.
همه و همه در این بازی با یگان های خاص و منحصر به فرد که قادرند به روش های
خود دشمن را از پای در بیاورند و قلمرو آنان را فتح کرده و فروانروایی آنان را به ویرانه تبدیل کند.
همچنین با نگارش 4.0 این بازی شما می توانید شوالیه ها و نجیب زادگان قدرتمند
ساخته و قدرت خود را افزون کنید و با گرافیک مثال زدنی لحظات خوشی را سپری کرده و لذت ببرید.
حالا زمان آن است امپراطوری خود را آغاز و نام خود را در تاریخ ثبت کنید
خنده در فرهنگ ما معانی و مفاهیم زیادی دارد و برای نشان دادن شادی ، رضایت ، تمایل ، تمسخر و سایر حالت های روانی و فیزیکی به کار می رود. حتی وزرات بهداشت و درمان از آن به عنوان یکی از پروسیجر های عمومی و ارزان قیمت یاد می کند و بر این باور است که « خنده بر هر درد بی درمان دواست.»
اما ورود دیر هنگام خنده به فدراسیون فوتبال تقریباً از چهار سال قبل کلید خورد ؛ هر چند خنده در کمیته ملی المپیک سال ها قبل رخنه پیدا کرده بود ولی باید بپذیرم که فدراسیون فوتبال رسانه ای تر و همه گیر است و مسئولین خیلی دیر به این نتیجه رسیدند که خنده درمانی یکی از راهکار های اساسی در حل مشکلات فوتبال می باشد. چرا که عدم کشف حتی یک مورد تخلف در زمینه ثبت قرار داد ها ، ماستمالی دوپینگ بازیکنان سرخابی ، اخراج هنر مندان سناریوی رشت از پرسپولیس و بازی بازگشت پیرزو مندانه شان به مستطیل شرم ، نادیده گرفتن منشور اخلاقی ، توسط صاحب منشور در زمان انتخابات فدراسیون و ... واقعاً خنده دار است.
آقای خنده بعد از ورود به فدراسیون « از سر تحقیر، زد لبخندهای » و کار خود را با خنده آغاز کرد و فوتبال ما را به جایگاه واقعی اش رساند و رسماً ثابت کرد ما آقای فوتبال آسیا نیستیم! عین سرکار خانم خودشیفته فراهانی که برای تائید صحت حرف های اکبر سلحشور ، دست به خودکشی هنری زد!
البته در طول این چهار سال تمام فوتبالی های مملکت علیه آقا کفاشیان ، شمشیر از رو بسته بودند و در آستانه انتخابات همگی متفق القول بودند « که شد تیره این تخت کفاشیان » ولی در مجمع فدراسیون برای اینکه دور هم بخندند ، باز هم به کفاشیان رای دادند و کلی هم خندیدند!
اما از آنجایی که برخی مسئولین از خنده بازار! دل خوشی ندارند خیلی سریع موضع گرفتند و اَنگ بازنشستگی به جناب کفاشیان زده و از ایشان خواستند « لبخند کن معاوضه با جان شهریار » که تا امروز ایشان باز هم جواب همه را با لبخند داده و حق هم همین است. البته الان آقا کفاشیان به یک بمب متحرک تبدیل شده و معتقد است اگر نباید به او کاری داشته باشند ، جیز است و اگر ضامن او را بکشند ممکن فوتبال ایران تعلیق شود. البته فوتبالی که در آن چندین هزار نفر مشغول معلق بازی هستند ، آنهم جلوی قاضی ( بازیکن تیم ذوب آهن ) ، خودش یک پا سوسپانسیون است و نیاز به تعلیق ندارد!
علی ایحال از آنجایی که ما شخصاً عاشق خنده و افراد خنده رو هستیم معتقدیم که ایشان هیچ قصوری در انجام وظایف محوله نداشته و فی الواقع « کفاشیان را به حشر هیچ نباشد عذاب » ، چرا که به قول برنامه خنده بازار « فوتبال ما همینه !؟...»
این که آدم کارمند نخبه باشد خیلی بهتر از این است که نخبه کارمند باشد. چرا که بر اساس دستور هیئت وزیران به تمامی دستگاههای دولتی ابلاغ شده، جذب ، نگهداری ( تعمیر ، تعویض و خدمات پس از فروش!) کارمندان نخبه و استعدادهای برتر در ادارات تسهیل شده و این افراد در بدو استخدام در دولت، در یک رتبه بالاتر از جایگاه مشخص شده بر اساس تجربه و مدرک قرار می گیرند. همچنین ساعت کار این نخبگان شناور خواهد بود. ( به نقل از جراید)
گل بود به سبزه نیز آراسته شد. تا دیروز مشکل دانش آموختگان بیکار مطرح بود از حالا غصه استخدام و مسکن نخبگان بیکار هم برای دولت غوز بالا غوز می شود . با اجازت از حضرت حافظ! « نخبه بیکار و بی مسکن که دید این چنین نخبه خدا کی آفرید »
نخبه ای که نتواند برای خودش کار پیدا کند چه جور نخبه ای است. اخیراً معاون علمی و فناوری رئیسجمهور نیز گفته : «ما انتظار داریم نخبگان علاوه بر اینکه برای خودشان زمینه اشتغال ایجاد میکنند برای دیگران هم زمینه اشتغال فراهم کنند ؛ البته درباره جذب نخبگان در مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی هم تعاملاتی با وزارت علوم آغاز شده است.»
ظاهراً معاون رئیس جمهور هم متوجه شده که محتویات ساندویچ مغز برخی از دوستان نخبه ، فقط برای انجام تحقیقات نوشتاری ، چاپ مقالات متعدد در نشریات معتبر علمی مناسب است و به درد پر کردن قفسه های کتابخانه ها و موسسات دانش بنیان از نوشته های قلنبه سلنبه می خورد. به قول عمو سیف ا.. ( سرایدار مدرسه مان که در نخبه بودن ایشان هم تشکیک است) توجه به علوم محض و بنیادی و نظریهپردازی باعث کمرنگ شدن و رنگ باختن علوم کابردی و کاربردی شدن علم در جامعه می شود و همانا علم کتابخانه ای به درد لب کوزه ( کوزه های چینی که در لاله جین به فروش می رسند) ، می خورد. این هم از مادر عروس!
البته با عنایت به اینکه معنی و مفهوم برخی کلمات در سال های اخیر دستخوش تغیرات فراوانی شده اند ، بچه های شورای عالی انقلاب فرهنگی هم به جای تغییر در نگرش استفاده از ذهن خلاق نخبگان و ارائه راهکار های منطقی برای جلوگیری از هدر رفت پتانسیل بالقوه این دوستان ، در صدد تغییر تعریف نخبگی در سند راهبردی نخبگان بر آمدند با این رویکرد که « دیگر به کسی تا آخر عمر نخبه اطلاق نمی شود بلکه به او گفته می شود شما یک استاد برجسته یا محقق نخبه در حوزه تخصصی خودتان هستید.که متاسفانه توان ایجاد شغل برای خودت و همشهری هایت نداری و ما در تعامل با وزارت علوم هستیم تا دست شما را جایی بند کنیم.» البته این قسمت آخر را از خودمان نوشتیم!
آخرین روز مدرسه ( که به سفارش مدیر از ذکر روز آن معذوریم! ) در دفتر نشسته بودیم که گوشی عمو سیف ا.. سرایدار مدرسه زنگ خورد. بعد با عجله کلاه کاسکت سرش گذاشت و در حین بیرون رفتن گفت : آقا بالاخره اسم ما در اومد. من رفتم بانک ... .
بعد هم با موتور قراضه اش مثل قرقی ناپدید شد. مدیر گفت: چه شانسی داره ، معلوم نیست چقدر برنده شده که این طوری خوشحالی می کنه.
نیم ساعت بعد آقا رسول با چند تیکه کاغذ ( حواله) بانکی برگشت. مدیر پرسید : این دیگه چه جور جایزه ای است؟
آقا رسول گفت : جایزه کجا بود مرد حسابی ، 8 میلیون پول سپرده گذاشته بودم موسسه ... بعد از یک سال این کاغذ پاره ها رو دادن که طی 4 ماه تسویه کنن!
مدیر گفت : خدا رو شکر کن ، همین کاغذ پاره ها رو هم بهت دادن. برو دعا به جون آقا بهمنی کن که جلوی فعالیت این موسسات بی در و پیکر را گرفت. این موسسات پارسال 850 هزار میلیارد تومن پول مردم را جذب کرده بودن و داشتن واسه خودش کیف می کردن که دولت جلوی فعالیت شون رو گرفت و در عوض بانک های خصوصی فعال شدند.
عمو سیف ا.. گفت: فکر کنم تو هم مثل این دوستمون که نه ماهواره داره نه تلویزیون دیجیتال ، 15 دقیقه از زندگی عقبی؛ مرد حسابی ، بانک های خصوصی که رمقی واسشون نمونده ، بانک مجازی آرین که درش تخته شد ، مجوز بانک تات هم لغو شد و قرار با یه بانک دیگه ادغام بشه. از حسابشون هم شبانه پول برداشته می کنن !کجای کاری؟
مدیر گفت : من این حرفها حالیم نیست ، این موسسات جلوی دست و پای بانک ها را گرفته بودن ، دولت هم همشون رو یک کاسه کرد. بابا ؛ طرف رئیس بانک بود ، خونه شو فروخته بود ، تو این موسسات سپرده گذاری کرده بود.
عمو سیف ا.. گفت: من نمی گم فعالیت و توسعه این موسسات خوب بود. ولی این طوری هم فایده نداره که یک بانک خصوصی با 20 میلیارد شروع کنه و بعد از سه سال با سودی که مردم بابت وام های 27 درصد میدن سرمایه اش به 550 میلیارد برسه و به عنوان شرکت تجاری برتر ازش تجلیل بشه.
درسته دولت باید بخش خصوصی رو تقویت کنه ، ولی این نباید باعث بشه که فشار به گُرده مردم بیاد. کار باید رو حساب و کتاب باشه.