اجتماعی

سلام

اجتماعی

سلام

نگاهی گذرا به زندگی نامه امام رضا و فضل

زندگی فضل بن سهل ونقش او در ولایتعهدی امام رضا(ع)

-آغاز زندگی فضل بن سهل
فضل بن سهل بن عبدالله ابوالعباس ملقب به ذوالریاستین از فرزندان پادشاهان مجوس بوددر سال ۱۵۴ هجری قمری در
سرخس به دنیا آمد. پدرش، سهل، در زمان خلافت هارون الرشید، مسلمان شد و با یحیی بن خالد برمکی ارتباط برقرار کرد، و فرزندان او فضل و حسن هم به فضل و جعفر بن یحیی برمکی نزدیک شدند و در کارهای آنها مشغول شدند و مورد توجه آن دو برادر قرار گرفتند. می گویند فضل هنگامی که می خواست دین اسلام را قبول کند، نخواست نزد هارون برود و مسلمان شود، و یا در نزد فرزندش مأمون شهادتین بگوید. او فقط به مسجد جامع رفت و در یک روز جمعه خود را شستشو داد و غسل کرد و لباس نو پوشید و بعد در مسجد رسما به شریعت اسلام درآمد و درحالیکه مسلمان شده بود نزد هارون و مأمون رفت. البته روایتی هم وجود دارد که: فضل بن سهل در سال 190 هـ.ق به دست مأمون مسلمان شد، و گفته شده پدرش سهل به دست مهدی عباسی مسلمان شده است.،حسن بن فضل توسط یحیی بن خالد برمکی مسلمان شدویحیی اورا به خدمت مامون گماشت،بدین سبب فضل برمکیان را گرامی می داشت.[1]   

2--شخصیت واقعی فضل

فضل بن سهل سومین شخصیت مشعشع ایرانی! بودکه در دولت آل عباس شامخ ترین مقامات لشکری و کشوری را دریافته بود. وی به الاستحقاق می‏توانست خود را وارث ابومسلم خراسانی و جعفر بن یحیی برمکی به شمارد و به همین جهت در این فکر افتاد که مانند اسلاف خود صفحه تاریخ را عوض کند و سیر حوادث را از مجرای خود به مجرای دیگری باز گرداند. فضل دیده بود که ابومسلم خراسانی با کوشش‏ها و فداکاری‏ها و هوشیاری‏های خود منبر خلافت را جبرا از زیر پای آل امیه برداشت و به آل عباس بازش گذاشت.
و بنی‏برمک هم نزدیک بود سلطنت وسیع و منیع اسلام را از چنگ عرب در ببرند و خویشتن مستبدانه به امر و نهی و رتق و فتق به پردازند. فضل بن سهل هم که خود را کم از ابومسلم و جعفر نمی‏شمرد فکر تازه‏ای به مغز گرفت تا نامش در ردیف نوابغ قرن‏ها بر صفحه‏ی تاریخ جا بگیرد و به همین جهت با مأمون خلوت کرد و نام مقدس علی بن موسی الرضا را به زبان آورد فضل به قول معروف بی گدار به آب نزده بود.
[2]  

3-مامون وفضل

مأمون از کنیزى خراسانى بنام " مراجل "(دختر استاذسیس) که زشتترین وکثیفترین کنیز در آشپزخانه رشید بود متولد شد ، او پس از تولد مأمون از دنیا رفت ، مأمون را پدرش به جعفر بن یحیى برمکى سپرد تا او را در دامان خود بپروراند ، ولادتش به سال 170 هجرى یعنى در همان شبى که پدرش به خلافت رسید ، روى داد ، درگذشتش به سال 218 هجرى بود ، فضل بن سهل که به ذوالریاستین شهرت داشت مربى او بود ، وبعد هم وزیر مأمون گردید .[3] گویند هارون فضل را مربی مامون نمود چون فضل ایرانی بودمامون هم ازمادری ایرانی.فضل از شیعیان به شمار می آمد،اوبود که مامون را به ولیعهدی امام وادار کرد.[4]مامون تحت نفوذ فضل است اوبه مامون می گوید از رشید بخواهددررکاب اوباشدچون امین تحت حمایت مادرش زیبده وخالوهای بنی هاشم اش است فضل مامون را از امین برحذر وترسان می دارد که به امارت رسد گه اورا خلع(از ولیعهدی)نماید.[5] فضل ایرانی ومامون را که ازمادری ایرانی به دنیا آمده بودودر ایران پرورش یافته بود؛ تقریبا ایرانی می شمرد.فضل می دانست که عصیبت عربی چندانی در وجود مامون وجود ندارد.با این حال گفته شده، مامون از دانشمندترین امرای عباسی می باشد.

3-1-اقدامات فضل برای به قدرت رسیدن مامون

این فضل بودکه اوباعث شدمامون برامین چیره گرددوامارت سرزمین پهناور اسلامی برگرده ی او افتد.امنیت فکری وآسودگی ذهنی که فضل برای مامون درمقابله با امین ایجادمی کندمثال زدنی است[6]واقداماتی که انجام می دهد تمامی نتیجه بخش است(کاستن از ربع مالیات خراسان)[7]یا این که توسط جاسوس خود در کاخ امین اورا واداربه انتخاب علی بن عیسی ماهان به امیری جنگ بامامون بکند که زمانی امیر خراسان بود وبه مردم ان خطه ظلم بسیار روا داشته بود.[8] او بود که طاهربن حسین را به فرماندهی سپاه انتخاب می نماید که در واقع انتخاب یک ایرانی دیگر بود.

سال196ق سال منزلت فضل بودچون خبر قتل فرزند ماهان (عیسی بن ماهان-فرمانده ی سپاه امین-)وعبدالرحمن بن جبله به مامون می رسد.مامون یقین کرده آنها کشته شدندفدستور داد خطبه ی خلافت به نام خواندو او را امیرالمومنین نامندوفضل بن سهل رافرمانروایی مشرق ومغرب واگذار نمود.[9]وپس از آن قیام های معتدد چون ابن طباطبا(محمد دیباج)وابوالسریاوو اتفاف افتاد.[10]

 

4-چه کسی امام را ولیعهد نمود  

 بررسى اوضاع وشرائط سیاسى زمان مأمون نشان مى دهد که وى با یک سلسله دشواریها ومشکلات سیاسى روبرو شده بود وبراى رهائى از این بن بستها تلاش مى کرد ، او سر انجام به منظور حل این مشکلات یک سیاست چند بعدى را در پیش گرفت ، که همان طرح ولایتعهدى امام ( علیه السلام ) بود . مشکلات سیاسى مأمون را مى توان در چند امر دانست : 1 - ناخشنودى عباسیان از مأمون : با آن که به گواهى مورخان مأمون در افکار عمومى به مراتب از امین شایسته تر وسزاوارتر به خلافت بود ، اما بنى عباس با وى مخالف بودند ، هارون خود به تفاوت آشکار بین شخصیت این دو برادر کاملا توجه داشت واز مخالفت بنى عباس با مأمون شکوه مى کرد . راز روى گردانى عباسیان از مأمون آن بود که مى دیدند برادرش امین یک عباسى اصیل بشمار مى رود ومربیانش نیز عرب ودوستدار عباسیان بودند ، اما مادر مأمون ایرانى ومربیایش ایرانى بودند ، عباسیان از ایرانیان مى ترسیدند واز دستشان به ستوه آمده بودند ، از اینرو جاى آنها را در دستگاه خود به ترکان ودیگران واگذار کردند .[11] روز دهم شوال به مرو ، پایتخت کشور بزرگ اسلامى آنروز رسید ، چند فرسنگ مانده به شهر مورد استقبال مأمون وفضل بن سهل وگروه کثیرى از بزرگان آل عباس وعلویان قرار گرفت . بعد از چند روز که به عنوان استراحت ورفع خستگى راه گذشت ، مذاکرات آغاز شد ، مأمون پیشنهاد خود ، مبنى بر واگذارى خلافت به آن حضرت را مطرح کرد ، امام از پذیرش آن امتناع نمود[12]

وشیخ صدوق معتقداست که فضل امام را به مامون برای ولیعهدی معرفی می کند«عبیدالله بن عبدالله طاهرقال:فضل بود که به مامون گوشزد می نماید برای نزدیکی به خدا ورسولش،لازم است به باقیمانده(عصاره)خاندان پیامبر تقرب جویدوبه آنان صله نمایدوامام را ولیعهدخودقراردهد.»[13]وطبق نقا الکامل شبی فضل با مامون ،صبحت از فضایل امیرالمومنین علی(ع)می نماید تا این که مامون اقرار به برتری حضرت وغیره می نماید ودر اخر مامون به این نتیجه می رسد که امام را به مرو آورده اورا ولیعهد کند.[14]

4-1-چرا امام را به ولیعهدی انتخاب نمودند.

این انتخاب تحت شرایط خاص وبه دلایل معتدد صورت گرفت حال چه نقشه ی فضل باشد وچه توطئه ی مامون،هریک مقاصدی در سر داشتند.مامون پس از کشتن برادرش احتیاج به وجاهت مردمی وشرعی در نزد مردم داشته،شورش های پراکنده ی علویان آزار دهنده می بودوبه دین وسیله می خواست، نزد علویان تقرب جسته وکنترلی برآنها داشته وتائید خراسانیان وایرانیان شیعه وعباسیان راباهم داشته باشد.[15] از بعدحقیقت امامت بخواهیم مسئله رادر نظربگیریم به وضعیت سیاسی ان زمان باید توجه کنیم، جامعه در انتظار موعود ومنجی هستند که در برابر ظلم وستم عباسی قیام کنندو مردم به علی بن موسی الرضا به عنوان آن امام منتظروقائمی که انتظارخروجش بر حکومت جور وستم راداشتند،می نگریستندومامون به طریق خواست امام عضو حکومت شود  تا قیامی صورت نگیرد.[16]  واندیشه ی  فضل درانتخاب امام برای ولایتعهدی متفاوت باید باشداوباید عرق ملی خود را درنظر گرفته باشد، تاثیر وتاثر مردم از مرگ ابومسلم کم نبود. در دیده گاه او ابومسلم خلافت را از خاندانی به خاندان دیگر واو از برادری به برادری دیگر انتقال داده وحال اندیشه ای بزرگتر وخطیر در سرداشت.او که سیطره ونفوذ کامل بر مامون داشت[17] وسرنوشت ابومسلم را پس پیروزی عباسیان دیده بود،دررنج وتفکربود که خود به این سرنوشت دچار نگردد.عدالت وسیره ی ائمه(ع) را دربرخوردبا احاد مردم وایرانیان دیده پسندیده بود.اگر چه می توان گفت قصد اصلی اودادن خلافت به امام رضا نبودولی اگر آنان به قصد خواباندن اعتراضات وقیام های علویان چنین کرده باشندگزینه ی دیگری را شایدانتخاب می کردند. 

 

4-2-علت قتل فضل

چه عاملی باعث قتل، وزریر دانشمندوتیز هوش مامون گردید.سیدمرتضی عاملی علت قتل فضل را،اقامه ی نماز نیمه تمام امام می داند چرا خواندن نماز عید فطر توسط امام از تدبیر فضل بودوامام باخواندن ان نمازنا تمام بین مامون ومردم جدایی انداخت[18]اماعلت عمده قتل فضل را خلاصی مامون از شر عصبانیت مردم بغداد بود چرا آنان ولیعهدی امام از کوشش های فضل می دانستندومامون با کشتن فضل می خواست فتنه را خاموش نماید.[19] نویسنده الکامل معتقد است که امام رضا(ع)به مامون خبر داد گه پس از قتل امین درعراق فتنه برپا شده واموری پیش آمده که فضل آنها از تو پوشیده داشته است ومردم با ابراهیم بن مهدی بیعت نموده اند.[20]چنین نظری پذیرفته نیست که امام خبررسانی کرده باشد.در بغداد حوداث بسیاری اتفاق افتاده بود که همگی مسبب قتل فضل شد. چون قتل هرثمه[21]،که باز فضل را سبب قتل او می داند.یا مامون احساس شرمساری وحقارت می  کند از این که در اذهان مردم است این فضل بوده بیعت با امام رضا راتدبیر نموده است.[22]اما عمده دلیل قتل فضل می تواند به خطرافتادن امارت مامون توسط اقدامات فضل باشدمامون متوجه می شود، فضل وامام دوعامل اساسی ومهلک برای خلافتش می باشند، لذا تصمیم به قتل هردودر حمام سرخس می گیرد که امام موافقت نمی کند به حمام برود.[23] وفضل به تنهایی می رودودیگر گفته شده این خصوصیات امرای عباسی بود که کسانی را خدمات بیشمار به آنان می نمودند از بین می بردند.همواره تاریخ نکات گنگ ومبهم در تاریخ وجود دارد که سر درآوردن از مشکل می باشدفضل که نامور منجمان عصر خود می باشد وتشخیص نحوست وسعد ایام برای جنگ با امین وامور دیگربا اوبود،چگونه است برادرش حسن از بغدادتوسط پیک ازاوبخواهد به حمام رفته تانحوست آن روز از تن بیرون نماید.پس مامون به تنهایی نمی توانسته طراح نقشه ی قتل فضل باشد.

4-3-علت مراجعه مامون به بغداد

مامون پس ا ز شنیدن خبر آشوب های بغداد نارضایتی شدید مردم وانتخاب ابراهیم به ولاعهدی ویا توصیه امام به رسیدگی به سرزمین پدری به جای انجام  فتوحات زیاد[24] تصمیم به رفتن به بغدادرا می کند.فضل راضی به رفتن نمی باشد واین کار را به صلاح نمی داندو برای آن دلایل متقن می آورد.عقلانی هم  نیست که مامون بخواهد هم امام وهم فضل را با خود ببرد چون هردو عامل گرفتاری ها وآشوب های بغداد وعلت نارضایتی عباسیان بغداد می باشند سنیان بغداد،نه تاب تحمل امام شیعیان را داشته ونه فضل را به عنوان عامل ایرانی ومسبب خروج امارات ازخاندان عباسیان به خاندان علی بن ابیطالب ولذا پذیرفته است که مامون نه بخواهد آنان رادرمرو جای گذاردوهم با خود ببرد،او می خواهدقبل از رفتن قتل هردو را رقم زند،در ماجرای حمام سرخس مامون قصد قتل امام وفضل را باهم دارد، که موفق نمی شود.  

 

5-روابط امام وفضل

 نقش فضل را در انتخاب امام برای ولیعهدی گفتیم.روابط امام وفضل کم وبیش در تاریخ ترسیم شده است فضل مناظرات  امام با روسای سایر ادیان وفرقه ها را درکاخ مامون  پایه ریزی می کند.[25]فضل بود که خواندن نماز عید فطر را توسط امام طرح می کند.اما با دیدن جمعیت زیادی که از امام استقبال می کنند به هراس افتاده واز مامون می خواهد اورا باز گرداند[26] امام کتابی به نام الحّبا والشرط به سوی والیان وعمال دولت در باره ی فضل وبرادرش می نویسدوبه مناطق مختلف ارسال می دارد.در این کتاب از فضل با وجود دارائی بسیار که در اختیار دارد به سان رعیّتی مال وثروت  یاد شده واورا فرمانبردار،درستکارهمراه با دلیل وبرهان یاد می کند واز توانایی های بالای او سخن می گوید.[27] اختلاف مابین امام وفضل تنها در ماجرای بسته شدن در اتاق دختر عموی مامون به کاخ می باشد[28]زمانی که فضل مخالف رفتن به بغدادمی باشدواز جان خود بیمناک است مامون از او می خواهد امان نامه ای برای خود بنویسد واو می نویسدو امام امضاء می کندومی فرماید:ای فضل برای تو این ضمان بر عهده ی ما است مادامی که از خداوند عزوجل پروا کنی[29].وپس از کشته شدن فضل این امام است که با اشاره ی چشم جمعیت خشمگینی را در قصر مامون به خون خواهی او جمع شدند آرام می کند.[30]

 

 

6-چکونگی قتل فضل

 مورخان، تاریخ کشته شدن فضل بن سهل در حمام سرخس را، ماه شعبان دانسته اند. در کتاب "مسند الامام الرضا(ع)" این واقعه را در شعبان سال 203 و در وقایع الایام، در دوم شعبان سال 202 قمری ذکر کرده اند. ولی به نظر می رسد که تاریخ مزبور، مقرون به صحت نباشد. زیرا امام رضا(ع) در آخر ماه صفر سال 203 قمری به شهادت رسید و مطمئناً قتل فضل بن سهل، اندکی پیش از شهادت امام رضا(ع) بود. بنابراین، باید قتل فضل بن سهل در ماه محرم و یا ماه صفر سال 203 قمری واقع شده باشد. والله عالم.سنة 202 فی 2 شعبان قتل فضل بن سهل فی حمام سرخس غیلة.[31] ترور فضل چند ماهی قبل از شهادت امام می باشد ونفشی در شهادت حضرت نداشته است.خون خواه قتل فضل، برادر او حسن بن فضل که در بغداد حاکم است، می باشدمامون دستور داد قاتلین اورا بیابند،چهار غلام که فضل را کشتند نزد مامون آوردند،آنها به مامون می گویند: تو فرمان قتل اورا دادی،مامون دستور دادسر چهار تن را بزنند وسر قاتلین را نزد حسن می فرستد.[32] پس از قتل فضل مامون با دختر حسن،پوران ازدواج می کند.[33].چند ماه بعد امام رضا(ع)به واسطه ی خوردن انگور به شهادت می رسد.[34] بعد حسن دیوانه ومامون هم درسال 218 از دنیا می رود.

نتیجه

اگر چه شخصیت کامل علمی فضل بن سهل  به خصوص در زمینه ی نجوم ودیگرشاخه ها هویدانکردیم ونقش اورا در توسعه ی اندیشه ی های ایرانی اوچندان بررسی نشد ،اما در این مجال کوتاه اثر جاویدان اورا در ماندگاری اسلام وتشیع با ورود امام رضا وخواهرش حضرت معصومه(علیهماالسلام)نمایان گشت. فضل و مامون از عالم ترین افراد زمان خود بودند وامام را با شخصیت ممتازعلمی به مرو آوردندکه در این مدت کمی این جا بودند سبب خیرات ونقطه ی عطفی در تاریخ اسلام وایران گشتند،با این حال مامون نه با علم خود ونه علم وهوش وزیرش وحتی با کمک وراهنمایی امام نتوانست به درستی از پس حل مشکلات سیاسی عصر خود برآید ونقش جاویدان ونیکویی از خود برجای نهدوتنها قتل را عامل پایداری خود پنداشت