اجتماعی

سلام

اجتماعی

سلام

زندگی نامه وثوقی

ستایش شده ترین بازیگر تاریخ سینمای ایران و به عقیده بسیاری از سینماگران ومنتقدان سینمابهترین بازیگر تاریخ سینمای ایران است.

وی برادر چنگیز و شهراد وثوقی است که هر دو در ایران به کار هنرپیشگی مشغولند. تحصیلات وی در حد دیپلم می‌باشد و همسر سابق گوگوش می‌باشد.بهروز وثوقی قبل از بازیگری در سینما کارمند اداره دارائی و دوبلر و گوینده رادیو تلویزیون بوده‌است.

شخصی به نام مسعود صمدی در سال ۱۳۳۴ در سن ۱۸ سالگی بهروز وثوقی را کشف کرد.بازی در نقشهای متفاوت و شخصیتهای به یادماندنی سینمای ایران مانند قیصر - داش آکل - سیددر گوزنها - مجید ظروف چی در سوته دلان - ممل امریکایی - زائر محمد تنگسیر - رضا موتوری - ابی نسیه در کندو - عباس چاخان در دشنه - دکتر رستگار در سازش - سرهنگ نصرالله در کاروانها و.... وی را تبدیل به یکی از محبوب ترین بازیگران تاریخ سینمای ایران نموده‌است.

استعداد خداوندی و علاقه و پشتکار شدید بزرگترین سرمایه وی در این راه به عقیده خودش است. اولین فیلم سینمائی اش فیلم «صد کیلوداماد» (۱۳۴۰ به کارگردانی عباس شباویز) می‌باشد از مشهورترین نقش‌های بهروز وثوقی نقش قیصر در فیلم قیصر به کارگردانی مسعود کیمیایی در سال ۱۳۴۸ بود. جوان اول آن سالهای سینمای ایران در بسیاری از فیلمهای ایرانی به هنرنمایی پرداخته‌است که از جمله فیلمهای بهروز وثوقی می‌توان به بازی هنرمندانه او در فیلم (سوته دلان) که از دسته فیلمهای هنری و ماندگار در تاریخ سینمای ایران نیز هستند اشاره کرد ضمن اینکه اثار دیگری چون (کندو، داش اکل، خاک، بلوچ، تنگسیر، همسفر، ممل آمریکایی، ماه عسل، دشنه، طوقی، گوزنها، سازش، کاروانها، ملکوت ،فرارازتله،پنجره و بسیاری دیگر) جزو اثار به جا مانده از وی است. بهروز وثوقی پس از آن به آمریکا رفت تا در فیلم «گربه در قفس» ساخته محمد زرین دست بازی کند که اقامت او با انقلاب اسلامی مصادف شد. یکی از اتفاقات مهم در حضور هنری وثوقی در سالهای اخیر جایزه‌ای است که داوران جشنواره فیلم سان فرانسیسکو(جایزه آکیرا کوروساوا) در سال ۲۰۰۰ به عباس کیارستمی اهدا کردند و او نیز تقدیم وثوقی کرد.

بازیگر خویی-فیرورق

۵

Behrooz-vosooghi--.jpg
نام اصلیخلیل وثوقی
ملیتپرچم ایران ایرانی
تولد۱۳۱۶ (۱۹۳۷ میلادی)
فیرورق، آذربایجان غربی
سال‌های فعالیت۱۳۴۰ تا کنون
همسر(ها)گوگوش (۱۳۵۴-۱۳۵۵)
کتایون امجدی
مدرک تحصیلیدیپلم

بهروز وثوقی با نام واقعی خلیل وثوقی (زادهٔ ۱۳۱۶ (۱۹۳۷) در شهرخوی، آذربایجان غربی[۱]، هنرپیشهٔ نامور

جهان بینی

جهان بینی

یک مسلک و یک فلسفة زندگی، خواه ناخواه بر نوعی اعتقاد و بینش و ارزیابی دربارة هستی و بریک نوع تفسر و تحلیل از جهان مبتنی است.

نوع برداشت و طرز تفکری که یک مکتب دربارة جهان و هستی عرضه می دارد زیر ساز و تکیه گاه فکری آن مکتب به شمار می رود. این زیر ساز و تکیه گاه اصطلاحاً جهان بینی نامیده می شود.

همة دین ها و آئین ها و همة مکتبها و فلسفه های اجتماعی متّکی بر نوعی جهان بینی بوده است. هدفهایی که یک مکتب عرضه می دارد و به تعقیب آنها دعوت می کند و راه و روشهایی که تعیین می کند و باید و نبایدهائی که انشاء می کند و مسئولیتهائی که به وجود می آورد، همه به منزلة نتایج لازم و ضروری جهان بینی است که عرضه داشته است.

 

جهان احساسی و جهانشناسی

بدیهی است که از کلمة «جهان بینی» که مادة دیدن در آن به کار رفته است نباید به اشتباه بیفتیم و جهان بینی را به معنی جهان احساسی تلقی کنیم. جهان بینی به معنی جهانشناشی است، و به مسألة معرو ف«شناخت» مربوط می شود، شناخت از مختصات انسان است بر خلاف احساس که از مشترکات انسان و سایر جانداران است، لهذا جهانشناسی نیز از مختصات انسان است و به نیروی تفکر و تعقل او بسستگی دارد.

 

انواع جهان بینی

جهان بینی یا جهان شناسی، به عبارت دیگر تعبیر و تفسیر انسان از جهان، به طور کلی سه گونه است، یعنی از سه منبع ممکن است الهام شود:

علم، فلسفه، دین. پس جهان بینی سه گونه است: علمی، فلسفی، مذهبی.

 

جهان بینی علمی

 اکنون ببینیم علم چگونه و در چه حدودی به ما بینائی و بینش می دهد. علم مبتنی بر دو چیز است: فرضیّه و آزمون. در ذهن یک عالم برای کشف و تفسییر یک پدیده، اول فرضیه ای نقش می بندد و سپس آنرا در عمل، در لابراتوار، مورد آزمایش قرار میدهد،

از نظر علم، جهان کهنه کتابی است که اول و آخر آن افتاده است، نه اولش معلوم است، نه آخرش، این است که جهان بینی علمی، جزء شناسی است نه کل شناسی. علم ما را به وضع برخی اجزاء جهان آشنا می کند نه به شکل و قیافه و شخصیت کل جهان.

جهان بینی علمی، به حکم محدودیتی که ابزار علم ( فرضیه و آزمون) برای علم جبراً به وجود آورده است از پاسخگوئی به یک سلسله مسائل اساسی جهانشناسی که خواه ناخواه برای ایدئولوژی پاسخگوئی قطعی به آنها لازم است، قاصر است از قبیل: جهان از کجا آمده است؟ به کجا می رود؟ ما در چه نقطه و موضع از مجموع هستی هستیم؟

علم در پاسخ همة این پرسشها به «نمی دانم» می رسد، زیرا نمی توان اینها را آزمود. علم به مسائل محدود و جزئی پاسخ می دهد اما از تصویر کلی جهان ناتوان است.

 

جهان بینی فلسفی

هر چند جهان بینی فلسفی، دقت و مشخص بودن جهان بینی علمی را ندارد، در عوض از آن نظر که متّکی به یک سلسله «اصول» است.و آن اصول اولاً بدیهی و برای ذهن غیر قابل انکارند و با روش برهان و استدلال پیش می روند و ثانیاً آن اصول، عام و در برگیرنده اند ـ در اصطلاح فلسفی از احکام موجود به ما هو موجودند ـ طبعاً از نوعی جزم برخوردار است و آن تزلزل و بی ثباتی که در جهان بینی علمی دیده می شود، در جهان بینی فلسفی نیست، و هم محدودیت جهان بینی علمی را ندارد.

جهان بینی فلسفی پاسخگو به همان مسائلی است که تکیه گاههای ایدئولوژی ها هستند، تفکر فلسفی چهره و قیافة جهانرا در کلّ خود مشخص می کند.

 

جهان بینی مذهبی

اگر هر گونه اظهار نظر کلی دربارة هستی و جهان را، جهان بینی فلسفی بدانیم قطع نظر از اینکه مبدأ آن جهان بینی چیست؟ قیاس و برهان و استدلال است یا تلقّی وحی از جهان غیب؟ باید جهان بینی مذهبی را یک نوع از جهان بینی فلسفی بدانیم. جهان بینی مذهبی و جهان بینی فلسفی وحدت قلمرو دارند، بر خلاف جهان بینی علمی.

ولی اگر نظر به مبدأ معرفت و شناسائی داشته باشیم، مسلماً جهان شناسی مذهبی با جهان شناسی فلسفی، دو نوع است.

در برخی مذاهب، مانند اسلام، جهانشناسی مذهبی در متن مذهب، رنگ فلسفی، یعنی رنگ استدلالی به خود گرفته است. بر مسائلی که عرضه شده است با تکیه بر عقل، استدلال و اقامة برهان شده است، از اینرو جهان بینی اسلامی در عین حال یک جهان بینی عقلانی و فلسفی است.

از مزایای جهان بینی مذهبی (علاوه بر دو مزیت جهان بینی فلسفی: ثبات و جاودانگی، و دیگر عموم وشمول) که جهان بینی علمی و جهان بینی فلسفی محض فاقد آن است، قد است بخشیدن به اصول جهان بینی است.

 

معیار خوبی جهان بینی

جهان بینی خوب و عالی آن است که: اولاً قابل اثبات و استدلال باشد، به عبارت دیگر: از ناحیة عقل و منطق حمایت شود.

ثانیاً به حیات و زندگی معنی بدهد، اندیشة لغو و بیهوده بودن زندگی را و اینکه همة راهها به پوچی و هیچی منتهی می شود از ذهنها خارج سازد.

ثالثاً: آرمانساز و شوق انیگز و آرزو خیز باشد.

رابعاً: قدرت تقدس بخشیدن به هدفهای انسانی و اجتماعی داشته باشد.

خامساً: تعهد آور و مسئولیت ساز باشد.

 

جهان بینی مادی و مذهبی(از دیدگاه دکتر علی شریعتی)

مسالة جهان بینی را باید به عنوان یک موضوع فلسفی، جامعه شناسی و انسان شناسی در دنیا مطرح کرد. انسان هیچگاه جهان را به همان گونه و همان اندازه که جغرافیا از آن سخن می گوید، نمی بیند. جهان بینی فرد تابع ابعاد مشخص معنوی و مادی جامعة او است و با تغییر و توسعة برج و باروهای یک مدنیه جهان خارج  نیز در دید افرادی که در آن زیست می کنند تغییر و توسعة می یابد. حتی صورت ذهنی که هر کس از جهان دارد با چهار چوب  طبقاتی وی نیز هم سنخ و همانند و هم اندازه و در یک عبارت جهان خارج در چشم فرد، تصویری است که از جامعه و طبقة وی در آینة واقعیت و پردة عینیت افتاده است، و در جامعه شناسی است که ذهنیت و درون ذات، نقاش و پیکر سازی است که عینیت و برون ذات را بر صورت خویش می تراشد و رنگ می زند.

اگر بخواهیم به زبان برگسون سخن بگوئیم، جهان خارج در چشم انسانی که در یک جامعة بسته زندگی می کند، جهانی است محدود، کوچک، راکد و برعکس یک انسان وابسته به جامعة باز آن را نامحدود، پهناور و همواره در تغییر می بیند. برای اولی زمین، سزمینی است اندکی بزرگتر از وطنش( وطن نیز قلمرو محدود زندگی قبیله یا قوم و طوایف همسایه و همزیست او است) و آسمان، سقف جامد و بی تغییری است که همچون گنبدی از همه سو، بر آن فرود آمده و در افقهای بسیار نزدیک و مشخص با زمین پیوند خورده است، کوه قاف مرز عالم وجود است و جزایر جابلسا و جابلقا آخرین نقاطی که هستی، خود را تا بدانجا کشیده است.

جهان بینی ها بر اساس این طرح تازه که در جامعه شناسی و انسان شناسی مطرح شد، چند نوع است ما ، بطور مثال، وقتی با این بینش به سراغ ادبیات فارسی می رویم و حتی ضرب المثل هائی را که در زبان مردم ما وجود دارد، می شکافیم، جهان بینی را در این شعرها و این آثار ادبی یا در این ضرب المثل ها می بینیم.

حافظ می گوید که: جهان و هر چه در آن است هیچ در هیچ است، پس دم را غنیمت به شمار در این شعر، دو پایه وجود دارد پایة اول، جهان بینی حافظ ایت بر این اساس که حافظ جهان را چگونه می بیند: مجموعه ای از پدیده های بی شکل، بی ارتباط، بی هدف، بی مقصود، هیچ در هیچ. پایة دوم، پس دم را غنیمت بشمار، این شیوه و طریقة زندگی فردی و اجتماعی حافظ است که طرح می کند و بر اساس جهان بینی حافظ است.

این جهانی بینی حافظ بود و این جهان بینی مولوی است:

اگر یک ذره را برگیری از جای

                   فرو ریزد همة عالم سرا پای

یعنی جهان بر اساس محاسبه ای دقیق و برای منظور و هدفی مشخص خلق شده است و من که چنین جهان بینی یی دارم، در هر قدمم، در هر عملم باید قیقاً بررسی کنم و ببینم که این قدم را آنچنانکه باید بر می داشتم، برداشته ام یا نه، چرا که من نیز عضوی، عنصری از این جهان بزرگ هستم، جهان بزرگی که هر ذره اش روی محاسبه دقیق و برای حساب دقیق در آنجائی که باید باشد جایگزین شده است.

پس می بینیم که ما، به عنوان انسان، آنچنان هستیم که جهان را می بینیم و به قول سارتر: هر کسی آنچنان زندگی می کند که جهان را می شناسد. فرق عمر خیام و مولوی و ملاصدرا و ابومسلم خراسانی و ژان پل سارتر و آلبرکامو و امثال اینها. در اساس جهان بینی شان است، یعنی چگونه هستی را تلقی می کنند.

جهان بینی ها انواع مختلف دارد. یکی جهان بینی مادی است، ماتریالیسم، جهان بینی مبتنی بر اصالت ماده، یعنی معتقدیم که هر چه هست، عبارت است از: مجموعه ای از عناصر و روابط و فعل و انفعالاتی که همه، مادی است و جهان یک عنصر دارد و آن ماده است. پس جهان بی شعور است، پس جهان بی اراده است، پس جهان هدف خاصی ندارد. چون در مبنای ماتریالیستی جهان، مخلوق یک ارادة آگاه و با شعنور نیست، پس، از خلق جهان هدفی در کار نبوده است، پس، جهان باز به قول ژان پل سارتیریک احمق خانه ایست و یک خانة احمقی (Idiot) بی احساس، بی ادراک، انبوهی از عناصری که بر اساس روابط مادی و فیزیکی و شیمیائی، دست اندر کار ساختن هیچ هستند و انسان تنها عنصری است که در این هیچستان پوچ و بی هدف و بی سرانجام، به خود آگاهی رسیده است.

بنابراین جهان بینی مادی، منتهی می شود به بیگانگی انسان با جهان، تضاد آدمی با عالم. این رابطه، رابطه ای است که خود به خود از جهان بینی مادی در منطق آدمی استنباط می شود.

 

جهان بینی توحیدی (از نظر استاد مطهری)

همة آن خصائص و خصلتها که لازمة یک جهان بینی خوب است، در جهان بینی توحیدی جمع است، تنها جهان بینی توحیدی است که می تواند همة آن خصائص را داشته باشد.

جهان بینی توحیدی یعنی درک اینکه جهان از یک مشیت حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی بر اساس خیر وجود و رحمت، و رسانیدن موجودات به کمالات شایستة آنها استوار است. جهان بینی توحیدی، یعنی جهان « یک قطبی» و « تک محوری» است، جهان بینی توحیدی یعنی جهان ماهیت « از اوئی» ( اِنّا لِلّه ) و « به سوی اوئی» (اِنّا اِلَیْهِ راجِعوُن) دارد.

موجودات جهان با نظامی هماهنگ به یک « سو» و به طرف یک مرکز تکامل می یابند. آفرینش هیچ موجودی عبث و بیهوده و بدون هدف نیست، جهان با یک سلسله نظامات قطعی که « سنن الهیّه » نامیده می شود اداره می شود. انسان در میان موجودات از شرافت و کرامت مخصوص برخوردار است و وظیفه و رسالتی خاص دارد، مسئول تکمیل و تربیت خود و اصلاح جامعة خویش است، جهان مدرسة انسان است و خداوند به هر انسانی بر طبق نیت و کوشش صحیح و درستش پاداش می دهد.

جهان بینی توحیدی با نیروی منطق و علم و استدلال حمایت می شود، در هر ذره از ذرات جهان، دلائلی بر وجود خدای حکم علیم هست و هر برگ درختی دفتری در معرفت پروردگار است.

جهان بینی توحیدی به حیات و زندگی معنی و روح و هدف می دهد زیرا انسان را در مسیری از کمال قرار می دهد که در هیچ حد معینی متوقف نمی شود و همیشه رو به پیش است.

جهان بینی توحیدی کشش و جاذبه دارد، به انسان نشاط و دلگرمی می بخشد هدفهائی متعالی و مقدس عرضه می دارد و افرادی فداکار می سازد.

جهان بینی توحیدی تنها جهان بینی است که در آن تعهد و مسئولیت افراد در برابر یکدیگر مفهوم و معنی پیدا می کند. همچنانکه تنها جهان‌بینی است که آدمی را از سقوط در درة هولناک پوچی گرائی و هیچی ستائی نجات می دهد.

 

جهان بینی توحیدی (از نظر دکتر شریعتی)

جهان بینی من عبارت است از توحید البته توحید به عنوان یک عقیده مورد اتفاق همه موحدین است، اما به عنوان یک جهان بینی است که می گویم نظریة من و مقصودم از جهان بینی توحیدی تلقی همة جهان است بصورت یک وحدت نه تقسیم آن به دنیا و آخرت، طبیعت و ماوراء طبیعت، ماده و معنی، روح و جسم. یعنی تلقی همة وجود بصورت یک کل و یک اندام زنده شاعر و دارای یک اراده و خرد و احساس و هدف … خیلی ها به توحید معتقدند، اما فقط بع عنوان یک نظریه مذهبی ـ فلسفی خدا یکی است و نه بیشتر، همین و نه بیشتر ! اما من ان را به عنوان یک جهان بینی می فهمم و معتقدم. که اسلام به این مفهوم آنرا طرح می کند، چنانکه شرک را هم از همین زاویه می بینم، بدین معنی که شرک نیز یک جهان بینی است، تلقی جهان است به عنوان مجموعه ناهماهنگ پر از تفرقه و تناقض و عدم تجانس، دارای قطب های مستقل ناهمساز و حرکت های متنافر و ذات ها و خواست ها و حساب ها و ضابطه ها و هدفها و اراده های متفرق و نامربوط. توحید جهان را یک امپراطوری می بیند و شرک یک فئودالیسم.

اما فرق این تلقی با ماتریالیسم، یا ناتورالیسم این است که من جهان را موجودی می دانم زنده، دارای اراده، خودآگاه، صاحب شعور و دارای ایده آل و هدف، بنابراین، وجود موجود زنده ای است با یک نظام هماهنگ واحد، که دارای حیات، اراده و احساس و آرمان است همانند یک انسان بزرگ مطلق، ( برخلاف انسان که شبیه جهان است اما ناقص و کوچک و نسبی ). یعنی اگر یک انسان آگاه دارای اراده و سازندگی و هدف را بصورت نمونه در همة ابعادش تا مطلق، آگراندیسمان کنیم جهان را بدست می آوریم.

رابطة انسان و خدا، رابطة طبیعت و ماوراء طبیعت، رابطة خدا و طبیعت ـ که دوست ندارم این تعبیرها را بکا ببرم ـ رابطة روشنائی است با چراغ روشن رابطة شغور فرد انسانی است با اندامش شعور از اندام جدا نیست، جزء اندام نیست، خود اندام نیست، بیگانه با اندام نیست و در عین حال، اندام بی شغور یک لش پوچ است، چنین نیست؟ بنابراین، من نه به وحدت وجود pantbeiaue قائلم و نه به کثرتpalitheisme و نه به تثلیث Trinite ونه به ثنویتDual Isme بلکه به «توحید». توحید یک تلقی ویژه ای از جهان است. جهان بینی توحیدی یک وحدت کلی را در وجود نشان می دهد. وحدت میان سه اقنوم جدا از هم: خدا، طبیعت و انسان زیرا منشاء یکی است، همه یک جهت دارند و همه با یک اراده و یک روح مشترک و حیات دارند.

در این جهان بینی، هستی به دو وجهة اعتباری تقسیم می شود: ۱ـ غیب، ۲ـ شهادت. یعنی به اصطلاح امروز: محسوس و نامحسوس یا به معنی دقیق تر، آنچه از دسترس بررسی و مشاهده و تجربه ( و در نتیجه علم) دور و از برابر ادراک حسی ما پنهان است و آنچه پیدا است و مشهود. و این یک نوع ثنویت یا دوگانگی هستی نیست، بلکه این یک تقسیم بندی نسبی است، نسبت به انسان و در رابطه با معرفت او، بنابراین تقسیم بندی غیب و شهادت، در واقعیت، یک بحث معرفت شناسی است نه جهان شناسی، و این یک  تقسیم بندی منطقی است که علم نیز آن را نه تنها قبول دارد که خود بدینگونه تقسیم می کند.

22 توصیه برای پسرهایی که تازه عقد کرده اند

 22 توصیه برای پسرهایی که تازه عقد کرده اند !

 

این مطلب برای پسرهایی مفیده که میخوان در دایره مذهب و شرع مقدس شروع به زندگی کنند انشالله

1- اگر ماشین شخصی دارید وقتی با همسرتان درون ماشین هستید مراقب رفتار و احوالاتتان باشید چون همیشه کسی هست که به شما چشم دوخته و مطلقا از رفتارهای خصوصی درون ماشین بپرهیزید حتی اگر مطمئنید روی قله قاف پارک کردید چون:هرچند اگر همسرتان با شما همراهی کند اما بعدها قضاوت خوبی در موردتان نخواهد داشت و شما در ذهنش فردی موقع نشناس و بی مبالات محسوب می شوید.آقائی تان را حفظ کنید.

 2- اگر با همسرتان با وسیله نقلیه عمومی رفت و آمد میکنید باز مراقب نوع نشستنتان باشید.صندلی تاکسی ،تختخواب نیست !

 3- در خیابان های شلوغ خواهشا دستان هم را نگیرید.خیابان،پارک نیست.دختران و پسران دم بخت زیادی در خیابان ها در حال رفت و آمدند که به هر دلیلی فعلا امکان ازدواج ندارند و ایجاد هوس ازدواج برای این قشر ناجوانمردیست.چون معمولا خانم ها تقاضا میکنند که دستانتان را به هم بدهید با توضیح منطقی این موضوع از ایشان بخواهید از این کار صرف نظر کنند.بماند که بعضی از خانم ها باز هم خیلی نمی فهمند متاسفانه و خودشان را در ایام مجردی فراموش میکنند.جسارتا گاهی قاطعیت بیشتر و البته همراه با محبت لازم است.

 4- در دوران عقد خانم ها بشدت از مسائل جنسی بی موقع گریزانند و استرس با دقائقشان قرین است و به همان اندازه مردها بی منطق و وقت نشناس میشوند.امکان دارد شما مکان یا زمانی را صد درصد مناسب روابط محدود جنسی تان بدانید اما این مکان یا زمان برای همسرتان صد درصد استرس زا باشد.از حال همسرتان مطلع شوید پیش از هرکاری.خودخواه نباشید.

 5- دوران عقد را با هزینه های سنگین رستوران و تفریح نمی توانید شاد نگه دارید بلکه با شناخت بیشتر از جنس مخالف و روحیات و احوالاتش به شادی و نشاطتان بیافزایید.

 6- از تلفن زدنهای بی موقع و خیلی طولانی برهیزید چون در خانه همسرتان افراد دیگری هم زندگی میکنند.اینقدر با تلفن همراه صحبت کنید تا جانتان درآید.(نه که خودت نکردی!!)

 7- اگر در منزل همسرتان پسر یا دختر مجردی هست و یا همچنین اگر خودتان خواهر یا برادر مجرد یا حتی بچه های ممیزی اطرافتان هست خواهشا برای پاک ماندن خیالات آنها بیشتر مراقب عشق ورزی هایتان باشید.خصوصا مراقب لباس پوشیدن همسرتان جلوی افراد فوق الذکر باشید.

 8- تا دیروز که منزل پدرتان تشریف داشتید پدرتان مسئول خانه تان بود پس اگر مادرتان برخی مسائل شرعی مانند مراقبت از حجاب کامل یا عدم آرایش جلوی نامحرم را رعایت نمی کرد بدانید این موضوع از شما سلب مسئولیت نمی کند.شما حالا مرد یک خانه اید و یک پدر بالقوه.

9- تاکید میکنم..همسر شما فقط مجاز است برای شما آرایش کند (اینجا خودخواهی رواست طبق شرع مقدس)اینکه خیلی از خانم های مذهبی متاسفانه بعد از ازدواج به یکباره بی ضابطه دست به آرایش میشوند در همه جا خلاف شرع است.چوبش را می خورید بدون شک!پس از همسرتان بخواهید فقط درون منزل برایتان آرایش کند.(تازه خیلی مردها اصولا از آرایش خوششان نمی آید.)راستی چرا این موضوع کلی را اینجا گفتم؟چون خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج..این اشتباه است که کسی بگوید خجالت میکشم به همسرم بگویم آرایش نکن یا مراقب لباس پوشیدنت باش چون بعدا با این سوال همسرتان مواجه می شوید که چرا قبلا نمی گفتی؟

 10- مراقب خدا باشید.یعنی اینکه اگر تا دیروز روزی یه صفحه قرآن میخوندی حالا بخاطر گپ زدن های زیادی با همسرت ازش غافل بشی یا مثلا اهل هیات و یا اهل زیارت بودی دیگه نیستی خوب خدا دلگیر میشه ازت تازه آدم باید بخاطر قدردانی از خدا توجهاتشو بیشتر کنه به حضرت حق نه ارتباطشو قطع یا کمرنگ کنه.

11- گذشته را فراموش کنید.خیلی مسائلی که در مجردی با آنها سر و کار داشتید و برایتان جذاب بوده احتمالا برای همسرتان جذاب نیست و شاید هم اینکه همسرتان مثلا بفهمد شما در مجردی در فلان پارک دوشب با رفقایتان چادر زده بودید ناراحت هم بشود یا خدای نکرده مثل آدم های نادان بنشینید و با شجاعت دنکیشوتی تمام از خواستگاری رفتن های جور واجورتان بگویید.مراقب زبانتان باشید.

 12- از معجزه ی هدایای ارزان بویژه گل سرخ غافل نباشید. اگر اصولا بچه مایه دار نیستید و روی پای خودتان هستید چاره ای هم جز این ندارید.از همین ابتدا به قدر وسعتان هدیه بخرید و البته سعی کنید به مناسبت مذهبی تقدیم همسرتان کنید.

 13- اگر با همسرتان برای تفریح جائی میروید جیبتان خالی نباشد چون اصلا زیبا نیست که از همسرتان پول بگیرید برای یک هویج بستنی.ضمنا مجبور نیستید جائی بروید برای شام یا تفریح که از هزینه هایش مطلع نیستید و غافلگیر شوید.

 14- مراقب پدر و مادرتان باشید.اصولا اوایل زندگی چون تمام تمرکزتان روی همسرتان است و وقت زیادی برایش می گذارید احتمال اینکه از وظایف فرزندی تان غافل شوید وجود دارد در نتیجه حواستان به پدر و مادرتان باشد به ویژه مادرتان چون الان یک رقیب جدی پیدا کرده هر چند اگر مادرتان بروز ندهد این نصیحت را از من بشنوید.در ایام عقد به پدر و مادرتان بیشتر محبت کنید.

 15- از همان اول زندگی سعی کنید نمازتان را به جماعت بخوانید.چون کسی که شان امام جماعت پیدا می کند بیشتر مراقب احوالات خود است.ضمنا این خصلت حسنه بعدها موقعی که بینتان شکرآب میشود خیلی به کارتان می آید.شاید همسرتان یک روز ظهر با شما قهر باشد ولی اگر آدم باشید تا مغرب باشما آشتی میکند.بزرگوار باشید.

16- مراقب حافظه ی همسرتان باشید.مطلقا دروغ نگویید چون دیری نمی پاید که رسوا می شوید.خانم ها حافظه ای به مراتب قوی تر از ابر رایانه دارند در نتیجه هیچ وقت حماقت نکنید که برایش آسمان ریسمان از کارهای نکرده تان ببافید .زبانتان عفیف باشد.

 17- مراقب چشمانتان باشید البته برای رضا و طاعت از خدا و البته بدانید زنها حتی اگر پشت سر شما باشند حواسشان به چشمان شماست.متوجه هستید که چه عرض میکنم؟!چشمتان را پاک نگه دارید تا خدا عطشتان را با همسرتان فرو نشاند.والا آدم چشم چران مثل تشنه ایست که آب دریا می نوشد.

 18- اگر دیدید خانه پدریتان در دوران عقدتان ناآرام و متلاطم است و حرف ها همراه با جار و جنجاله در امور مختلف خیلی تعجب نکنید بگو مگوها و استرس ها و عدم شناخت ها عامل این موضوع است.صبور باشید این موضوع بعضا طبیعی است.

 19- دور خیلی از رفقای مجردتان را خط بکشید.

 20- رفت و آمد با خیلی از دوستان متاهل هم آفت دارد چون خانم ها به راحتی آقایون با هم اخت نمی شوند و حاشیه ارتباطاتشان زیاد است.

21- بعد از عقدتان نیازی نیست بلافاصله بنگاه خیریه راه بیاندازید که دختر ها را به پسرها برسانید بعدا پشیمان میشوید .برای این کارها خیلی عجله نکنید بگذارید جوهر عقدنامه تان خشک بشود بعد.

 22- حرف های بزرگترها را هم جسارتا خیلی گوش ندهید چون تا متوجه میشوند تازه داماد هستید شروع می کنند موعظه های عجیب غریب که پسرم به زن رو نده و بذار همیشه خمار محبتت باشه و گربه رو در حجله بکش و ..این مزخرفات.حتما از کتاب های خوب بهره مند شوید.زندگی شوخی نیست!

بازی خان ها

    http://kamyab.com/wp-content/uploads/2012/03/khanwars.jpg
    آیا تا بحال به گذشته سفر کرده اید؟ گذشته ای دور با اتفاقات فراوان و حاکمان
    خونخوار که دشمنانشان را به سختی مجازات می کردند و سرزمین هایشان را به نابودی می کشاندند.


    *ما شما را با بازی بزرگ جنگ خان ها به آن زمان ها خواهیم برد.*
    11 قوم و نژاد قدرتمند تاریخی در بازی حضور دارند تا شما یکی از آنها را
    انتخاب کنید. از روم شرقی گرفته تا قوم مغول و نژاد قدرتمند و منحصر به فرد پارس.


    همه و همه در این بازی با یگان های خاص و منحصر به فرد که قادرند به روش های
    خود دشمن را از پای در بیاورند و قلمرو آنان را فتح کرده و فروانروایی آنان را به ویرانه تبدیل کند.


    همچنین با نگارش 4.0 این بازی شما می توانید شوالیه ها و نجیب زادگان قدرتمند
    ساخته و قدرت خود را افزون کنید و با گرافیک مثال زدنی لحظات خوشی را سپری کرده و لذت ببرید.

    حالا زمان آن است امپراطوری خود را آغاز و نام خود را در تاریخ ثبت کنید

     

     

    http://kamyab.com/wp-content/uploads/2012/03/start.png