همه ما دوست داریم باور کنیم که نزدیکان مان آدمهایی متعادل، شاد و دارای ذهنی سالم هستند اما بارها پیش آمده که متوجه شدیم واقعیت غیر از این است. تصور کنید یکی از بهترین روزهای زندگی تان را آغاز کرده اید و خدا را برای همه زیباییها و نعمتهایش شکر میکنید که ناگهان رویارویی با یکی از آشنایان بلافاصله شما را از عرش به زیر میآورد. حتی اگر انسانی خوشبین و مثبت باشید، در کنار چنین اشخاصی منفی خواهید شد. از بدترین نوع شخصیتها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد که باید از آنها دوری کرد:
● خودشیفته ها
این افراد شدیدا حس خودبزرگ بینی دارند و چنین میپندارند که دنیا گرد آنها میچرخد. این افراد مانند کنترل گرها موذی و حیله گر نیستند و تا حدی آشکار خواستههای خود را بیان میکنند. گاهی به نظر میرسد باید به آنها گفت: "فقط خودت مهم نیستی که!" این افراد فقط خواستههای خود را در نظر میگیرند و نیازهای شما به باد فراموشی گرفته میشود. در این رابطه شما احساس یاس و سرخوردگی پیدا میکنید. آنها چنان انرژی شما را صرف خواستهها و امیال خود میکنند که دیگر چیزی برای خودتان باقی نمیماند.
● منفی گراها
این دسته قادر به درک خوبیها و شادیها نیستند. اگر به آنها بگویید که امروز روز بسیار قشنگی است حتما از اتفاق ناگوار قریب الوقوعی خبر میدهند؛ اگر از موفقیت امتحان میان ترم خود خبر دهید، در مقابل از سختی امتحانات نهایی به شما هشدار میدهند. آنها شادی را نابود میکنند. دید مثبت شما به زندگی جای خود را به بدبینی و منفی بافی میدهد. قبل از آنکه متوجه شوید، منفی گرایی در ذهن و روح شما جایگزین شده و همه شادیها پشت شیشههای خاکستری پنهان میشود
● افرادی که همیشه در مورد دیگران قضاوت میکنند
مواردی که شما زیبا و دلفریب میبینید، به نظر این افراد عجیب و غیرجذاب است. اگر شما نظر جدیدی را جالب بدانید، این افراد آن را به کل اشتباه میشمارند. اگر شما سلیقه دوستی را ستایش کنید، آنها آن را بد یا مایه نگرانی قلمداد میکنند. افراد همیشه قاضی تقریبا مانند منفی گراها هستند. اگر قسمت اعظم وقت خود را با اینگونه افراد بگذرانید، طولی نمیکشد که شما هم یکی از آنها خواهید شد.
● خود رایها
تخصص این عده کنترل دیگران به نفع خودشان است؛ و ممکن است چنان مهارتی هم داشته باشند که شما اصلا متوجه کنترل آنها نشوید تا زمانی که دیگر دیر شده است. این افراد نقطه ضعفهای شما را پیدا میکنند و از این طریق به خواستههای خود میرسند. این افراد باورها و اعتماد به نفس شما را هدف قرار میدهند. این افراد راهی برای اجبار شما به انجام کاری پیدا میکنند که لزوما انجام نمیدهید و به این ترتیب شما احساس هویت، اولویتهای شخصی و توانایی درک واقعیت مساله را ازدست میدهید و به ناگاه دنیا حول محور خواستهها و اولویتهای آنها قرار میگیرد.
● همیشه ناامیدها
اگر طرح جدید و بکری داشته باشید، همیشه ناامیدها به شما اطمینان میدهند که با شکست روبه رو خواهید شد؛ و زمانی که موفق میشوید، شما را دلتنگ و افسرده میکنند. اگر رویایی در سر داشته باشید، هشدار میدهند که دستیابی به آرزویتان غیرممکن است.
این افراد "آنچه هست" را باور دارند و نسبت به "آنچه خواهد شد" مشکوک و ناامید هستند. معاشرت با این افراد موجب میشود خودباوری و اعتماد به نفس خود را به راحتی از دست بدهید. در حالیکه پیشرفت و تغییر فقط نتیجه نوآوری و بدعت گذاری است، رویای ناممکنها و تلاش برای دستیابی به دوردستها.
● آنهایی که نمیتوانند صممیمی شوند
در کنار این افراد هیچگاه حس صمیمیت و راحتی نخواهید کرد؛ داستانی خنده دار تعریف میکنید اما آنها فقط لبخندی مودبانه تحویل میدهند. در پی بی توجهی آنها، شما غمگین و افسرده میشوید. یکی از مهیج ترین اتفاقاتی را که برایتان پیش آمده تعریف میکنید اما آنها فقط سرسری سر خود را تکان میدهند. روابط این دسته افراد مبتنی بر معیارهای سطحی و بی معنی است. زمانی که شما واقعا به یک دوست نیاز دارید، آنها نیستند. زمانی که نیازمند انتقادی سازنده هستید، از همانی که هستید تعریف میکنند و اگر حمایت بخواهید، شما را محکوم به شکست میدانند.
● حرمت شکنها
این افراد در بدترین زمان و به بدترین شکل ممکن حرفی میزنند یا کاری انجام میدهند؛ در یک کلمه حرمت نگاه نمیدارند. شاید این فرد کسی باشد که به او اعتماد کرده بودید اما او از این اعتماد سوءاستفاده کرده و رازتان را برملا میکند. شاید یکی از نزدیکان تان باشد که در کارهایی که به او ارتباط ندارد دخالت میکند، یا شاید همکاری باشد که رفتاری تحقیرآمیز پیشه کرده است.
● آنهایی که همیشه متوقع هستند
هیچ وقت نمیتوان این افراد را راضی و خوشحال نگه داشت. آنها قدر شما را نمیدانند و خواستههایشان غیرواقعی و نامعمول است؛ همیشه دنبال مقصر جلوه دادن شما هستند و هرگز مسوولیت چیزی را خود قبول نمیکنند.
آیا میدانستید که شن خیس از شن خشک سبک تر است ؟آیا میدانستید که بهترین زمان خواب از ساعت ۱۰ شب تا اذان صبح است ؟آیا میدانستید که به اعدادی که بیش از نه رقم دارند، اعداد نجومی گویند ؟آیا میدانستید که نور خورشید تا عمق ۴۰۰ متری آب دریا نفوذ می کند ؟آیا میدانستید که اگر زنی به کوررنگی مبتلا باشد، فرزندان پسر او کوررنگ می شوند ؟آیا میدانستید که پرواز با کایت یک ورزش حرفه ای در تایلند است ؟آیا میدانستید که ایران برای اولین بار در جهان از ضایعات نخل خرما چوب مصنوعی می سازد ؟آیا میدانستید که ایران دومین تولیدکنندهٔ انجیر جهان است ؟آیا میدانستید که زرافه میتواند با زبانش گوشهایش را تمیز کند ؟آیا میدانستید که خرس قطبی هنگامی که روی دو پا می ایستد حدود سه متر است ؟آیا میدانستید که بلندی شترمرغ به دو متر و نیم و وزنش به ۹۰ کیلو میرسد ؟آیا میدانستید که اگر تمام رگهای خونی یک انسان را در یک خط بگذاریم تقریبا ۹۷۰۰۰ کیلومتر میشود ؟آیا میدانستید که قلب میگوها در سر آنها قرار دارد ؟آیا میدانستید که کانگوروها قادرند ۳ متر به سمت بالا و ۸ متر به سمت جلو بپرند ؟آیا میدانستید که هر هکتار جنگل قادر است بیش از پنج تن گوگرد و غبار هوا را جذب کند ؟آیا میدانستید که ۸۵ درصد گیاهان در اقیانوس ها رشد می کنند ؟
آیا میدانستید که آقایان بطور میانگین، روزانه ۴۰ تار مو و خانم ها ۷۰ تا موی خود را از دست می دهند ؟آیا میدانستید که اسبها در مقابل گاز اشک آور مصون اند ؟آیا میدانستید که نعناع سکسکه و تنگی نفس را شفا میدهد ؟آیا میدانستید که جرم زمین هشتاد و یک برابر ماه است ؟آیا میدانستید که نور میتواند در یک ثانیه ۷.۵ دور دور زمین بچرخد ؟آیا میدانستید که ماشین ظرفشویی در سال ۱۸۸۹ اختراع شد ؟آیا میدانستید که مرکز خورشید حدود ۱۵ میلیون درجه سانتی گراد حرارت دارد ؟آیا میدانستید که بعد از موز، غذای مورد علاقه گوریل های باغ وحش، کرفس است ؟آیا میدانستید که در هر ثانیه در امریکا بیش از ۵۵۰ هات داگ خورده میشود ؟آیا میدانستید که اروپا تنها قاره بدون صحرا است ؟آیا میدانستید که سطح ریه های شما، تقریبا به اندازه یک زمین تنیس است ؟آیا میدانستید که زنبور عسل می تواند نور فرابنفش را ببینید ؟آیا میدانستید که در هر اینچ مربع از بدن انسان به طور متوسط ۳۲میلیون باکتری وجود دارد ؟آیا میدانستید که کوچک ترین استخوان بدن شما، در گوش شماست ؟آیا میدانستید که اکثر مردم نیمی از جوانه های چشایی خود را از دست داده اند ؟آیا میدانستید که این مطلب را در ایمیل های پرشین استار میخوانید ؟آیا میدانستید که وزن مجسمه آزادی در امریکا، بیش از ۲۲۵ تن است ؟آیا میدانستید که آلبرت انیشتین هرگز نمیتوانست رانندگی کند ؟آیا میدانستید که قدیمی ترین فسیل سوسک مربوط به ۲۸۰ میلیون سال پیش است ؟آیا میدانستید که شتر می تواند ۹۴ لیتر (۲۵ گالن) آب را در کمتر از ۳ دقیقه بنوشید ؟آیا میدانستید که اولین تاکسی سرویس در سال ۱۹۰۷ در نیویورک آغاز شد ؟آیا میدانستید که اولین پرش چتر نجات از هواپیما در سال ۱۹۱۸ بیش از فرانسه بود ؟آیا میدانستید که بدن انسان در هر ثانیه ۲،۵۰۰،۰۰۰ سلول قرمز خون تولید میکند ؟آیا میدانستید که یک گاو به طور متوسط روزانه ۴۰ لیوان شیر تولید میکند ؟آیا میدانستید که کمترین سوخت و ساز بدن در حیوانات متعلق به نهنگ است ؟آیا میدانستید که جعبه سیاه هواپیما، در حقیقت نارنجی رنگ است ؟آیا میدانستید که متوسط یک کوه یخی ۲۰،۰۰۰،۰۰۰ تن است ؟آیا میدانستید که 132 اتاق در کاخ سفید ایالات متحده وجود دارد ؟آیا میدانستید که آفتاب پرست می تواند همزمان چشم خود را در دو جهت حرکت دهد ؟آیا میدانستید که املای کلمه "تاکسی" در زبان های انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، سوئدی و پرتغالی یکیست ؟آیا میدانستید که تمام مارها گوشتخوار هستند ؟آیا میدانستید که درب بطری بازکن در سال ۱۸۹۰ اختراع شد ؟آیا میدانستید که زمستان ۱۹۳۲ آنقدر سرد بود که آبشار نیاگارا به طور کامل یخ زد ؟آیا میدانستید که نام خانوادگی گارسیا، شایع ترین نام در اسپانیا است ؟آیا میدانستید که بزرگترین منبع درآمد اسپانیا از صنعت گردشگری است ؟آیا میدانستید که طول عمر خرس های وحشی به طور متوسط ۱۷ سال است ؟آیا میدانستید که طول عمر متوسط سنجاب ۹ سال است ؟آیا میدانستید که قهوه محبوب ترین نوشیدنی در سراسر جهان با بیش از ۴۰۰ میلیارد فنجان مصرف در هر سال است ؟آیا میدانستید که گربه ماهی بیش از 100.000 جوانه های چشایی دارد ؟
آیا میدانستید که قند و شکر تفاله باقیمانده چغندر قند و نیشکراست که مواد ارزشمند آن گرفته و به دامها داده میشود؟آیا میدانستید که اسید های چرب ترانس در چیپس پس از حرارت مکرر سرطان زا میشوند ؟آیا میدانستید که بیماری قند اولین عامل کوری در مردم جهان است ؟آیا میدانستید که هر عنکبوت تار مخصوص به خود را دارد و تارهای آنها هرگز شبیه به هم نیستند ؟آیا میدانستید که مار ناشنواست و به وسیله ارتعاشات دریافتی از زمین میتواند محیط اطراف خود را درک کند ؟آیا میدانستید که شهر استانبول در کشور ترکیه تنها شهر جهان است که در دو قاره مختلف قرار گرفته است ؟
آیا میدانستید که احتمال ابتلا به کمر درد در افراد سیگاری دو برابر افراد غیر سیگاری است ؟
آیا میدانستید که برزگترین کارفرمای جهان سامانه راه آهن کشور هند با بیش از 1.6 میلیون نفر کارمند می باشد ؟
آیا میدانستید که اندازه چشمها درانسانها از بدو تولد تاانتها تغییر نمیکند اما رشد بینی وگوشها هیچگاه متوقف نمیشوند؟
آیا میدانستید که تقریباً بیش از 1300 گونه عقرب وجود دارد که تنها 25 گونه از آنها مرگبار می باشند ؟
آیا میدانستید که کم خوابی میتواند سیستم ایمنی بدن شما را ضعیف نموده و قابلیت مقابله با عفونتها را کاهش دهد ؟
آیا میدانستید که اگر تمام رگ های خونی را در یک خط بگذاریم، تقریبا ۹۷ هزار کیلومتر می شود ؟
آیا میدانستید که یک درخت زیتون تا 1500 سال عمر می کند ؟
آیا میدانستید که "کانادا" واژه ایست هندی و به معنای "روستای بزرگ" است ؟
آیا میدانستید که 11درصد از مردم دنیا چپ دست هستند ؟
آیا میدانستید که هر خانم در طول عمر خود بطور متوسط 2.7 کیلوگرم رژ لب مصرف میکند ؟
آیا میدانستید که ظرفیت حافظه مغز انسان از ٣ تا ٣٠٠٠ ترابایت تخمین زده میشود. مجموعه دانشنامه ملی بریتانیا که تاریخ ٩٠٠ ساله را شامل میشود، ٧٠ ترابایت حجم دارد ؟
آیا میدانستید که وقتی یک پنگوئن نر عاشق یک پنگوئن ماده می شود، سرتاسر ساحل را جستجو می کند تا زیباترین سنگ ریزه را پیدا کرده و به او هدیه دهد ؟
آیا میدانستید که روانشناسان ادعا میکنند: وقتی هنگام خوابیدن بالشی را بغل می کنید، آرزو میکنید که کاش آن بالش کسی بود که دوستش دارید و دلتان برایش تنگ شده ؟
آیا میدانستید که بیشترین فرزندی که تا به حال یک زن بدنیا آورده مربوط به خانمی با 69 فرزند می باشد. او دارای 16 دوقلو، 7 سه قلو و 4 چهارقلو بوده است ؟
آیا میدانستید که علت اینکه عسل خیلی راحت هضم میشود این است که قبلاً توسط یک زنبور هضم شده است ؟
آیا میدانستید که هزینه ساخت کشتی تایتانیک 7 میلیون دلار و هزینه ساخت فیلم آن 200 میلیون دلار بوده است ؟
آیا میدانستید که کوتاهترین جنگ در تاریخ ۱۸۹۶ بین نازی ها و انگلستان رخ داد که ۳۸ دقیقه طول کشید ؟
آیا میدانستید که کلمه google از واژه googol به معنای "عدد یک به همراه 100 صفر" برگرفته شده است ؟
آیا میدانستید که رنگ آبی خاصیت آرام بخشی دارد. باعث میشود مغر هورمونهای آرام بخش ترشح کند ؟
آیا میدانستید که 10درصد از درآمد دولت روسیه از فروش ودکا تامین می شود ؟
آیا میدانستید که ٣٠٠٠ سال قبل مصریان بطور متوسط ٣٠ سال عمر میکردند ؟
آیا میدانستید که مردمک چشم هنگام تماشای چیزی خوشایند تا 45درصد بازتر میشود ؟
آیا میدانستید که خفاشها هنگام خروج از غار همیشه به سمت چپ دور میزنند ؟
آیا میدانستید که این مطلب را در ایمیل های گروه پرشین استار میخوانید ؟
آیا میدانستید که یک کوسه قادر است یک بخش از خون را در ١٠٠ میلیون بخش از آب تشخیص دهد ؟
آیا میدانستید که سمورهای دریایی هنگام خوابیدن دستهای هم را می گیرند تا همدیگر را گم نکنند ؟
آیا میدانستید که اگر یک مورچه به اندازه ابعاد یک انسان بود، میتوانست دو برابر سریع تر از یک لامبورگینی حرکت کند ؟
آیا میدانستید که I am کوتاهترین جمله کامل در زبان انگلیسی است ؟
آیا میدانستید که ثابت شده کلمه "lol"، به معنای خندیدن با صدای بلند، در 90درصد موارد زمانی که تایپ می شود خبری از خندیدن با صدای بلند نیست ؟
آیا میدانستید که دانشمندی که بلافاصله قبل و بعد از فوت افراد آنها را وزن کرد نتیجه گرفت که روح انسانها ٢١ گرم وزن دارد ؟
آیا میدانستید که "اضطراب ریاضی" یک اختلال روانی است که افراد مبتلا به آن هنگام حل مسائل ریاضی دچار اضطراب می شوند ؟
آیا میدانستید که کمترین درجه حرارت زمین که تا بحال ثبت شده ٨٩- درجه سانتیگراد می باشد ؟
آیا میدانستید که هر هفت سال شما حدود نیمی از دوستانتان را از دست می دهید و آنها را با دوستان جدیدتان جایگزین می کنید ؟
آیا میدانستید که 91 درصد از خانمها ترجیح می دهند اولین قرار عاشقانه خود را لغو کنند تا اینکه بدون آرایش سر قرار حاضر شوند ؟
آیا میدانستید که ذهن ناخودآگاه شما ٣٠٠٠٠ بار قدرتمندتر از ذهن خودآگاه شما است ؟
آیا میدانستید که اگر یک ماهی قرمز را در یک اتاق تاریک قرار دهید، کم کم رنگش سفید می شود ؟
آیا میدانستید که رکورد جوانترین مادر دنیا مربوط به یک دختر 5 ساله اهل کشور پرو می باشد ؟
آیا میدانستید که طولانی ترین بوسه عاشقانه ثبت شده در کتاب گینس متعلق به زوجی با نامهای جیمز بلشا و سوفیا سورین است. این بوسه عاشقانه 31 ساعت و 30 دقیقه و 30 ثانیه بطول انجامید ؟
آیا میدانستید که گوش دادن به موسیقی با صدای بلند در حس بینایی تداخل ایجاد میکند، به همین خاطر است که وقتی می خواهید به دور دست نگاه کنید، هدفونتان را از گوش خود جدا می کنید ؟
آیا میدانستید که هندوانه نه تنها تشنگی شما را رفع میکند، بلکه برای فرونشاندن التهابات ناشی از بیماریهایی همچون آسم، تصلب شریان، سرطان روه، ورم مفاصل و دیابت نیز بسیار مفید است ؟
آیا میدانستید که هر انسان بالغ بطور متوسط در طول روز بیش از ٣٠ هزار فکر از ذهن خود عبور می دهد. ما از طریق عدم کنترل افکارمان زمینه ساز شرایط ابتلا به انواع بیماری ها می شویم. تحقیقات نشان داده است که ترس، به تنهایی باعث بروز بیش از ١٤٠٠ واکنش جسمی و شیمایی و فعال شدن بیش از ٣٠ نوع هورمون میشود ؟
آیا میدانستید که هرگز در حین آشپزی و یا زمانیکه در معرض حرارت زیاد و شعله آتش (از قبیل زغال باربیکیو) قرار دارید از لنزهای چشمی استفاده نکنید. چون این لنزها از پلاستیک ساخته شده اند و ممکن است در اثر حرارت ذوب شده و آسیبهای جدی (مانند کوری دائم) به چشم شما وارد کنند ؟
آیا میدانستید که کشور فنلاند ٥.٥ میلیون نفر جمعیت دارد. این کشور دارای ٢.٢ میلیون سونا می باشد. مبلغ جریمه عدم رعایت سرعت مجاز در اتوبانهای فنلاند بر اساس درآمد فرد متخلف معین میشود. مطابق قانون چراغ جلوی اتومبیل ها در هر ساعت از شبانه روز حین حرکت باید روشن باشند. تلفن عمومی در این کشور وجود ندارد و همه صاحب تلفن همراه هستند ؟
آیا میدانستید که اگر نتوانید به یک خانم احترام بگذارید، حق صحبت کردن با وی را از دست خواهید داد ؟
آیا میدانستید که وقتی کسی را می بخشید، شخصی که بیشترین منفعت را می برد، خود شما هستید ؟
آیا میدانستید که هر روز ممکن است خوب نباشد... اما چیزهای خوب در هر روز وجود دارد ؟
آیا میدانستید که یک فرد موفق کسی است که بتواند از آجرهایی که دیگران به طرفش پرتاب کرده اند، ساختمانی محکم بنا کند ؟
آیا میدانستید که انسان موفق کسی است که در انتها پیروز شود نه در ابتدا ؟
آیا میدانستید که کمال را نمی توان بدست آورد، اما اگر به دنبال آن باشید می توانید به برتری برسید آیا میدانستید که نظیر اثرانگشت، اثر زبان هر شخص نیز متفاوت است ؟
ستایش شده ترین بازیگر تاریخ سینمای ایران و به عقیده بسیاری از سینماگران ومنتقدان سینمابهترین بازیگر تاریخ سینمای ایران است.
وی برادر چنگیز و شهراد وثوقی است که هر دو در ایران به کار هنرپیشگی مشغولند. تحصیلات وی در حد دیپلم میباشد و همسر سابق گوگوش میباشد.بهروز وثوقی قبل از بازیگری در سینما کارمند اداره دارائی و دوبلر و گوینده رادیو تلویزیون بودهاست.
شخصی به نام مسعود صمدی در سال ۱۳۳۴ در سن ۱۸ سالگی بهروز وثوقی را کشف کرد.بازی در نقشهای متفاوت و شخصیتهای به یادماندنی سینمای ایران مانند قیصر - داش آکل - سیددر گوزنها - مجید ظروف چی در سوته دلان - ممل امریکایی - زائر محمد تنگسیر - رضا موتوری - ابی نسیه در کندو - عباس چاخان در دشنه - دکتر رستگار در سازش - سرهنگ نصرالله در کاروانها و.... وی را تبدیل به یکی از محبوب ترین بازیگران تاریخ سینمای ایران نمودهاست.
استعداد خداوندی و علاقه و پشتکار شدید بزرگترین سرمایه وی در این راه به عقیده خودش است. اولین فیلم سینمائی اش فیلم «صد کیلوداماد» (۱۳۴۰ به کارگردانی عباس شباویز) میباشد از مشهورترین نقشهای بهروز وثوقی نقش قیصر در فیلم قیصر به کارگردانی مسعود کیمیایی در سال ۱۳۴۸ بود. جوان اول آن سالهای سینمای ایران در بسیاری از فیلمهای ایرانی به هنرنمایی پرداختهاست که از جمله فیلمهای بهروز وثوقی میتوان به بازی هنرمندانه او در فیلم (سوته دلان) که از دسته فیلمهای هنری و ماندگار در تاریخ سینمای ایران نیز هستند اشاره کرد ضمن اینکه اثار دیگری چون (کندو، داش اکل، خاک، بلوچ، تنگسیر، همسفر، ممل آمریکایی، ماه عسل، دشنه، طوقی، گوزنها، سازش، کاروانها، ملکوت ،فرارازتله،پنجره و بسیاری دیگر) جزو اثار به جا مانده از وی است. بهروز وثوقی پس از آن به آمریکا رفت تا در فیلم «گربه در قفس» ساخته محمد زرین دست بازی کند که اقامت او با انقلاب اسلامی مصادف شد. یکی از اتفاقات مهم در حضور هنری وثوقی در سالهای اخیر جایزهای است که داوران جشنواره فیلم سان فرانسیسکو(جایزه آکیرا کوروساوا) در سال ۲۰۰۰ به عباس کیارستمی اهدا کردند و او نیز تقدیم وثوقی کرد.
۵
![]() | ||||
نام اصلی | خلیل وثوقی | |||
---|---|---|---|---|
ملیت | ![]() | |||
تولد | ۱۳۱۶ (۱۹۳۷ میلادی) فیرورق، آذربایجان غربی | |||
سالهای فعالیت | ۱۳۴۰ تا کنون | |||
همسر(ها) | گوگوش (۱۳۵۴-۱۳۵۵) کتایون امجدی | |||
مدرک تحصیلی | دیپلم | |||
|
بهروز وثوقی با نام واقعی خلیل وثوقی (زادهٔ ۱۳۱۶ (۱۹۳۷) در شهرخوی، آذربایجان غربی[۱]، هنرپیشهٔ نامور
جهان بینی
یک مسلک و یک فلسفة زندگی، خواه ناخواه بر نوعی اعتقاد و بینش و ارزیابی دربارة هستی و بریک نوع تفسر و تحلیل از جهان مبتنی است.
نوع برداشت و طرز تفکری که یک مکتب دربارة جهان و هستی عرضه می دارد زیر ساز و تکیه گاه فکری آن مکتب به شمار می رود. این زیر ساز و تکیه گاه اصطلاحاً جهان بینی نامیده می شود.
همة دین ها و آئین ها و همة مکتبها و فلسفه های اجتماعی متّکی بر نوعی جهان بینی بوده است. هدفهایی که یک مکتب عرضه می دارد و به تعقیب آنها دعوت می کند و راه و روشهایی که تعیین می کند و باید و نبایدهائی که انشاء می کند و مسئولیتهائی که به وجود می آورد، همه به منزلة نتایج لازم و ضروری جهان بینی است که عرضه داشته است.
جهان احساسی و جهانشناسی
بدیهی است که از کلمة «جهان بینی» که مادة دیدن در آن به کار رفته است نباید به اشتباه بیفتیم و جهان بینی را به معنی جهان احساسی تلقی کنیم. جهان بینی به معنی جهانشناشی است، و به مسألة معرو ف«شناخت» مربوط می شود، شناخت از مختصات انسان است بر خلاف احساس که از مشترکات انسان و سایر جانداران است، لهذا جهانشناسی نیز از مختصات انسان است و به نیروی تفکر و تعقل او بسستگی دارد.
انواع جهان بینی
جهان بینی یا جهان شناسی، به عبارت دیگر تعبیر و تفسیر انسان از جهان، به طور کلی سه گونه است، یعنی از سه منبع ممکن است الهام شود:
علم، فلسفه، دین. پس جهان بینی سه گونه است: علمی، فلسفی، مذهبی.
جهان بینی علمی
اکنون ببینیم علم چگونه و در چه حدودی به ما بینائی و بینش می دهد. علم مبتنی بر دو چیز است: فرضیّه و آزمون. در ذهن یک عالم برای کشف و تفسییر یک پدیده، اول فرضیه ای نقش می بندد و سپس آنرا در عمل، در لابراتوار، مورد آزمایش قرار میدهد،
از نظر علم، جهان کهنه کتابی است که اول و آخر آن افتاده است، نه اولش معلوم است، نه آخرش، این است که جهان بینی علمی، جزء شناسی است نه کل شناسی. علم ما را به وضع برخی اجزاء جهان آشنا می کند نه به شکل و قیافه و شخصیت کل جهان.
جهان بینی علمی، به حکم محدودیتی که ابزار علم ( فرضیه و آزمون) برای علم جبراً به وجود آورده است از پاسخگوئی به یک سلسله مسائل اساسی جهانشناسی که خواه ناخواه برای ایدئولوژی پاسخگوئی قطعی به آنها لازم است، قاصر است از قبیل: جهان از کجا آمده است؟ به کجا می رود؟ ما در چه نقطه و موضع از مجموع هستی هستیم؟
علم در پاسخ همة این پرسشها به «نمی دانم» می رسد، زیرا نمی توان اینها را آزمود. علم به مسائل محدود و جزئی پاسخ می دهد اما از تصویر کلی جهان ناتوان است.
جهان بینی فلسفی
هر چند جهان بینی فلسفی، دقت و مشخص بودن جهان بینی علمی را ندارد، در عوض از آن نظر که متّکی به یک سلسله «اصول» است.و آن اصول اولاً بدیهی و برای ذهن غیر قابل انکارند و با روش برهان و استدلال پیش می روند و ثانیاً آن اصول، عام و در برگیرنده اند ـ در اصطلاح فلسفی از احکام موجود به ما هو موجودند ـ طبعاً از نوعی جزم برخوردار است و آن تزلزل و بی ثباتی که در جهان بینی علمی دیده می شود، در جهان بینی فلسفی نیست، و هم محدودیت جهان بینی علمی را ندارد.
جهان بینی فلسفی پاسخگو به همان مسائلی است که تکیه گاههای ایدئولوژی ها هستند، تفکر فلسفی چهره و قیافة جهانرا در کلّ خود مشخص می کند.
جهان بینی مذهبی
اگر هر گونه اظهار نظر کلی دربارة هستی و جهان را، جهان بینی فلسفی بدانیم قطع نظر از اینکه مبدأ آن جهان بینی چیست؟ قیاس و برهان و استدلال است یا تلقّی وحی از جهان غیب؟ باید جهان بینی مذهبی را یک نوع از جهان بینی فلسفی بدانیم. جهان بینی مذهبی و جهان بینی فلسفی وحدت قلمرو دارند، بر خلاف جهان بینی علمی.
ولی اگر نظر به مبدأ معرفت و شناسائی داشته باشیم، مسلماً جهان شناسی مذهبی با جهان شناسی فلسفی، دو نوع است.
در برخی مذاهب، مانند اسلام، جهانشناسی مذهبی در متن مذهب، رنگ فلسفی، یعنی رنگ استدلالی به خود گرفته است. بر مسائلی که عرضه شده است با تکیه بر عقل، استدلال و اقامة برهان شده است، از اینرو جهان بینی اسلامی در عین حال یک جهان بینی عقلانی و فلسفی است.
از مزایای جهان بینی مذهبی (علاوه بر دو مزیت جهان بینی فلسفی: ثبات و جاودانگی، و دیگر عموم وشمول) که جهان بینی علمی و جهان بینی فلسفی محض فاقد آن است، قد است بخشیدن به اصول جهان بینی است.
معیار خوبی جهان بینی
جهان بینی خوب و عالی آن است که: اولاً قابل اثبات و استدلال باشد، به عبارت دیگر: از ناحیة عقل و منطق حمایت شود.
ثانیاً به حیات و زندگی معنی بدهد، اندیشة لغو و بیهوده بودن زندگی را و اینکه همة راهها به پوچی و هیچی منتهی می شود از ذهنها خارج سازد.
ثالثاً: آرمانساز و شوق انیگز و آرزو خیز باشد.
رابعاً: قدرت تقدس بخشیدن به هدفهای انسانی و اجتماعی داشته باشد.
خامساً: تعهد آور و مسئولیت ساز باشد.
جهان بینی مادی و مذهبی(از دیدگاه دکتر علی شریعتی)
مسالة جهان بینی را باید به عنوان یک موضوع فلسفی، جامعه شناسی و انسان شناسی در دنیا مطرح کرد. انسان هیچگاه جهان را به همان گونه و همان اندازه که جغرافیا از آن سخن می گوید، نمی بیند. جهان بینی فرد تابع ابعاد مشخص معنوی و مادی جامعة او است و با تغییر و توسعة برج و باروهای یک مدنیه جهان خارج نیز در دید افرادی که در آن زیست می کنند تغییر و توسعة می یابد. حتی صورت ذهنی که هر کس از جهان دارد با چهار چوب طبقاتی وی نیز هم سنخ و همانند و هم اندازه و در یک عبارت جهان خارج در چشم فرد، تصویری است که از جامعه و طبقة وی در آینة واقعیت و پردة عینیت افتاده است، و در جامعه شناسی است که ذهنیت و درون ذات، نقاش و پیکر سازی است که عینیت و برون ذات را بر صورت خویش می تراشد و رنگ می زند.
اگر بخواهیم به زبان برگسون سخن بگوئیم، جهان خارج در چشم انسانی که در یک جامعة بسته زندگی می کند، جهانی است محدود، کوچک، راکد و برعکس یک انسان وابسته به جامعة باز آن را نامحدود، پهناور و همواره در تغییر می بیند. برای اولی زمین، سزمینی است اندکی بزرگتر از وطنش( وطن نیز قلمرو محدود زندگی قبیله یا قوم و طوایف همسایه و همزیست او است) و آسمان، سقف جامد و بی تغییری است که همچون گنبدی از همه سو، بر آن فرود آمده و در افقهای بسیار نزدیک و مشخص با زمین پیوند خورده است، کوه قاف مرز عالم وجود است و جزایر جابلسا و جابلقا آخرین نقاطی که هستی، خود را تا بدانجا کشیده است.
جهان بینی ها بر اساس این طرح تازه که در جامعه شناسی و انسان شناسی مطرح شد، چند نوع است ما ، بطور مثال، وقتی با این بینش به سراغ ادبیات فارسی می رویم و حتی ضرب المثل هائی را که در زبان مردم ما وجود دارد، می شکافیم، جهان بینی را در این شعرها و این آثار ادبی یا در این ضرب المثل ها می بینیم.
حافظ می گوید که: جهان و هر چه در آن است هیچ در هیچ است، پس دم را غنیمت به شمار در این شعر، دو پایه وجود دارد پایة اول، جهان بینی حافظ ایت بر این اساس که حافظ جهان را چگونه می بیند: مجموعه ای از پدیده های بی شکل، بی ارتباط، بی هدف، بی مقصود، هیچ در هیچ. پایة دوم، پس دم را غنیمت بشمار، این شیوه و طریقة زندگی فردی و اجتماعی حافظ است که طرح می کند و بر اساس جهان بینی حافظ است.
این جهانی بینی حافظ بود و این جهان بینی مولوی است:
اگر یک ذره را برگیری از جای
فرو ریزد همة عالم سرا پای
یعنی جهان بر اساس محاسبه ای دقیق و برای منظور و هدفی مشخص خلق شده است و من که چنین جهان بینی یی دارم، در هر قدمم، در هر عملم باید قیقاً بررسی کنم و ببینم که این قدم را آنچنانکه باید بر می داشتم، برداشته ام یا نه، چرا که من نیز عضوی، عنصری از این جهان بزرگ هستم، جهان بزرگی که هر ذره اش روی محاسبه دقیق و برای حساب دقیق در آنجائی که باید باشد جایگزین شده است.
پس می بینیم که ما، به عنوان انسان، آنچنان هستیم که جهان را می بینیم و به قول سارتر: هر کسی آنچنان زندگی می کند که جهان را می شناسد. فرق عمر خیام و مولوی و ملاصدرا و ابومسلم خراسانی و ژان پل سارتر و آلبرکامو و امثال اینها. در اساس جهان بینی شان است، یعنی چگونه هستی را تلقی می کنند.
جهان بینی ها انواع مختلف دارد. یکی جهان بینی مادی است، ماتریالیسم، جهان بینی مبتنی بر اصالت ماده، یعنی معتقدیم که هر چه هست، عبارت است از: مجموعه ای از عناصر و روابط و فعل و انفعالاتی که همه، مادی است و جهان یک عنصر دارد و آن ماده است. پس جهان بی شعور است، پس جهان بی اراده است، پس جهان هدف خاصی ندارد. چون در مبنای ماتریالیستی جهان، مخلوق یک ارادة آگاه و با شعنور نیست، پس، از خلق جهان هدفی در کار نبوده است، پس، جهان باز به قول ژان پل سارتیریک احمق خانه ایست و یک خانة احمقی (Idiot) بی احساس، بی ادراک، انبوهی از عناصری که بر اساس روابط مادی و فیزیکی و شیمیائی، دست اندر کار ساختن هیچ هستند و انسان تنها عنصری است که در این هیچستان پوچ و بی هدف و بی سرانجام، به خود آگاهی رسیده است.
بنابراین جهان بینی مادی، منتهی می شود به بیگانگی انسان با جهان، تضاد آدمی با عالم. این رابطه، رابطه ای است که خود به خود از جهان بینی مادی در منطق آدمی استنباط می شود.
جهان بینی توحیدی (از نظر استاد مطهری)
همة آن خصائص و خصلتها که لازمة یک جهان بینی خوب است، در جهان بینی توحیدی جمع است، تنها جهان بینی توحیدی است که می تواند همة آن خصائص را داشته باشد.
جهان بینی توحیدی یعنی درک اینکه جهان از یک مشیت حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی بر اساس خیر وجود و رحمت، و رسانیدن موجودات به کمالات شایستة آنها استوار است. جهان بینی توحیدی، یعنی جهان « یک قطبی» و « تک محوری» است، جهان بینی توحیدی یعنی جهان ماهیت « از اوئی» ( اِنّا لِلّه ) و « به سوی اوئی» (اِنّا اِلَیْهِ راجِعوُن) دارد.
موجودات جهان با نظامی هماهنگ به یک « سو» و به طرف یک مرکز تکامل می یابند. آفرینش هیچ موجودی عبث و بیهوده و بدون هدف نیست، جهان با یک سلسله نظامات قطعی که « سنن الهیّه » نامیده می شود اداره می شود. انسان در میان موجودات از شرافت و کرامت مخصوص برخوردار است و وظیفه و رسالتی خاص دارد، مسئول تکمیل و تربیت خود و اصلاح جامعة خویش است، جهان مدرسة انسان است و خداوند به هر انسانی بر طبق نیت و کوشش صحیح و درستش پاداش می دهد.
جهان بینی توحیدی با نیروی منطق و علم و استدلال حمایت می شود، در هر ذره از ذرات جهان، دلائلی بر وجود خدای حکم علیم هست و هر برگ درختی دفتری در معرفت پروردگار است.
جهان بینی توحیدی به حیات و زندگی معنی و روح و هدف می دهد زیرا انسان را در مسیری از کمال قرار می دهد که در هیچ حد معینی متوقف نمی شود و همیشه رو به پیش است.
جهان بینی توحیدی کشش و جاذبه دارد، به انسان نشاط و دلگرمی می بخشد هدفهائی متعالی و مقدس عرضه می دارد و افرادی فداکار می سازد.
جهان بینی توحیدی تنها جهان بینی است که در آن تعهد و مسئولیت افراد در برابر یکدیگر مفهوم و معنی پیدا می کند. همچنانکه تنها جهانبینی است که آدمی را از سقوط در درة هولناک پوچی گرائی و هیچی ستائی نجات می دهد.
جهان بینی من عبارت است از توحید البته توحید به عنوان یک عقیده مورد اتفاق همه موحدین است، اما به عنوان یک جهان بینی است که می گویم نظریة من و مقصودم از جهان بینی توحیدی تلقی همة جهان است بصورت یک وحدت نه تقسیم آن به دنیا و آخرت، طبیعت و ماوراء طبیعت، ماده و معنی، روح و جسم. یعنی تلقی همة وجود بصورت یک کل و یک اندام زنده شاعر و دارای یک اراده و خرد و احساس و هدف … خیلی ها به توحید معتقدند، اما فقط بع عنوان یک نظریه مذهبی ـ فلسفی خدا یکی است و نه بیشتر، همین و نه بیشتر ! اما من ان را به عنوان یک جهان بینی می فهمم و معتقدم. که اسلام به این مفهوم آنرا طرح می کند، چنانکه شرک را هم از همین زاویه می بینم، بدین معنی که شرک نیز یک جهان بینی است، تلقی جهان است به عنوان مجموعه ناهماهنگ پر از تفرقه و تناقض و عدم تجانس، دارای قطب های مستقل ناهمساز و حرکت های متنافر و ذات ها و خواست ها و حساب ها و ضابطه ها و هدفها و اراده های متفرق و نامربوط. توحید جهان را یک امپراطوری می بیند و شرک یک فئودالیسم.
اما فرق این تلقی با ماتریالیسم، یا ناتورالیسم این است که من جهان را موجودی می دانم زنده، دارای اراده، خودآگاه، صاحب شعور و دارای ایده آل و هدف، بنابراین، وجود موجود زنده ای است با یک نظام هماهنگ واحد، که دارای حیات، اراده و احساس و آرمان است همانند یک انسان بزرگ مطلق، ( برخلاف انسان که شبیه جهان است اما ناقص و کوچک و نسبی ). یعنی اگر یک انسان آگاه دارای اراده و سازندگی و هدف را بصورت نمونه در همة ابعادش تا مطلق، آگراندیسمان کنیم جهان را بدست می آوریم.
رابطة انسان و خدا، رابطة طبیعت و ماوراء طبیعت، رابطة خدا و طبیعت ـ که دوست ندارم این تعبیرها را بکا ببرم ـ رابطة روشنائی است با چراغ روشن رابطة شغور فرد انسانی است با اندامش شعور از اندام جدا نیست، جزء اندام نیست، خود اندام نیست، بیگانه با اندام نیست و در عین حال، اندام بی شغور یک لش پوچ است، چنین نیست؟ بنابراین، من نه به وحدت وجود pantbeiaue قائلم و نه به کثرتpalitheisme و نه به تثلیث Trinite ونه به ثنویتDual Isme بلکه به «توحید». توحید یک تلقی ویژه ای از جهان است. جهان بینی توحیدی یک وحدت کلی را در وجود نشان می دهد. وحدت میان سه اقنوم جدا از هم: خدا، طبیعت و انسان زیرا منشاء یکی است، همه یک جهت دارند و همه با یک اراده و یک روح مشترک و حیات دارند.
در این جهان بینی، هستی به دو وجهة اعتباری تقسیم می شود: ۱ـ غیب، ۲ـ شهادت. یعنی به اصطلاح امروز: محسوس و نامحسوس یا به معنی دقیق تر، آنچه از دسترس بررسی و مشاهده و تجربه ( و در نتیجه علم) دور و از برابر ادراک حسی ما پنهان است و آنچه پیدا است و مشهود. و این یک نوع ثنویت یا دوگانگی هستی نیست، بلکه این یک تقسیم بندی نسبی است، نسبت به انسان و در رابطه با معرفت او، بنابراین تقسیم بندی غیب و شهادت، در واقعیت، یک بحث معرفت شناسی است نه جهان شناسی، و این یک تقسیم بندی منطقی است که علم نیز آن را نه تنها قبول دارد که خود بدینگونه تقسیم می کند.